[پولاد امین] «نود سال زندگی کردهام و در تمام این نود سال همیشه انسان خوشبختی بودم. دوستان خوبی داشتم و دارم، عاشقانه مردم و سرزمینم را دوست دارم و فکر میکنم خوشبختی در زندگی همین چیزهاست. من هیچوقت دنبال پول نبودم، چون اعتقاد داشتم پول خوشبختی نمیآورد، هرچند که بودنش برای زندگی راحتتر لازم است و من خیلی وقتها این راحتی را نداشتم»...حالا دیگر این آدم خوشبخت، این نود ساله موفق زنده نیست تا سرش را بالا بگیرد و از 9 دهه زندگی سربلند بگوید. دیروز عصر رسانهها اعلام کردند که محمدعلی کشاورز هم پیوست به رفقای همیشهاش، عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی، داود رشیدی و البته علی حاتمی که کشاورز میگفت سربلندیاش را در دنیای سینما مدیون است به فیلمها و سریالهایی که با او و در کنار او کار کرده است. به هزاردستان، کمالالملک، مادر، جعفرخان و دلشدگان...حالا دیگر با درگذشت محمدعلی کشاورز از بزرگان بازیگری ایران تنها استاد علی نصیریان زنده و فعال است و زندهیادان جمشید مشایخی، داود رشیدی، عزتالله انتظامی و محمدعلی کشاورز پیوستهاند به خاطرات تماشاگرانی که از این پنج مرد ماندگار تاریخ تئاتر، سینما و تلویزیون ایران چه خاطراتی که ندارند...
کشاورز اگرچه ده- پانزده سالی میشد که از کار کناره گرفته بود، اما چنان کارنامه غبطهبرانگیزی در دوران فعالیت ساخته بود که جایش در رأس پانتئون سینما –و تلویزیون- ایران تا ابد مصون بماند. بازیگری که در کارنامه هنریاش همکاری با سرشناسترین کارگردانان سینمای ایران به چشم میخورد و البته شماری از موفقترین و محبوبترین سریالهای تاریخ تلویزیون که هنگام نمایش آنها خیابانها خلوت میشد...
محمدعلی کشاورز که بیستوششم فروردین ۱۳۰۹ در شهر اصفهان متولد شد و بعد از 90 سال و دو ماه در بیستوپنجم خرداد 1399 چشم بر جهان فرو بست؛ فعالیتش را با بازی در تئاتری به کارگردانی علی نصیریان از سال 1339 آغاز کرده بود و پس از آن در نمایشهای مختلفی روی صحنه تئاتر به ایفای نقش پرداخت که از میان آنها «بازی استریندبرگ» از مهمترین تجربههای این بازیگر بر صحنه تئاتر است.
زندهیاد کشاورز که دارای نشان درجه یک فرهنگ و هنر بود، علاوه بر تئاترهایی که بسیاریشان در منابع تئاتری ثبت نشده؛ تاکنون در بیش از ۵۰ فیلم سینمایی، ۳۰ سریال تلویزیونی و چندین تلهتئاتر نیز ایفای نقش کرده بود. از آثار تلویزیونی ماندگار محمدعلی کشاورز میتوان به مجموعههای تلویزیونی داییجان ناپلئون، آتش بدون دود، هزاردستان، سربداران، افسانه سلطان و شبان، پدرسالار و گرگها اشاره کرد. در سینما نیز کشاورز در فیلمهایی مانند شب قوزی فرخ غفاری، خشت و آینه ابراهیم گلستان، آقای هالو ساخته داریوش مهرجویی، رگبار بهرام بیضایی، صادق کُرده ناصر تقوایی، شطرنج باد محمدرضا اصلانی، شام آخر شهیار قنبری، کمالالملک، مادر، دلشدگان و جعفرخان از فرنگ برگشته به کارگردانی زندهیاد علی حاتمی، مردی که موش شد زندهیاد یدالله صمدی، ناصرالدین شاه آکتور سینما ساخته محسن مخملباف، کفشهای میرزا نوروز محمد متوسلانی، روز واقعه ساخته شهرام اسدی، زیر درختان زیتون زندهیاد عباس کیارستمی و بسیار فیلمهای دیگر شماری از قلههای بازیگری سینمای ایران را به ثبت رسانده بود...
این موفقیت و استمرار را محمدعلی کشاورز در یکی از آخرین گفتوگوهایش با «شهروند» چنین توضیح داده بود: «من در تمام زندگیام عاشقانه کار کردهام، حتی وقتی نقش اصلی را نداشتم. در این سالها روی تکتک نقشهایی که بازی کردهام (که طبیعتا بسیاریشان کوتاه هم بودهاند) مطالعه و بررسی کردهام. این حرفه برای من اهمیتی فراتر از یک شغل معمولی داشت. این درست است که در هر کاری بحث و حرف و سخن وجود دارد، اما برای ما در بازیگری، چه در سینما و چه در تئاتر و تلویزیون شرافت و نجابت در اولویت بود. امروز هم به تمام جوانهایی که وارد حوزه بازیگری میشوند، توصیه میکنم مطالعه کنند، سفر بروند و بیاموزند و همیشه به خاطر داشته باشند باید با مردم صادق باشند تا مردم آنها را قبول کنند و باور کنند که ما از خودشان هستیم.»
محمدعلی کشاورز با بیشتر کارگردانان سرشناس سینمای ایران همکاری کرده است. با این حال او همواره آثار علی حاتمی را بهترین آثار کارنامهاش میدانست: «ببینید، من با خیلیها در سینمای ایران کار کردهام، اما در این میان همکاریهایم با مرحوم علی حاتمی جای دیگری دارد و این فیلمها و سریال را خیلی دوست دارم. علی واقعا یکی از انسانترین، باسوادترین و فهمیدهترین آدمهای زندگی من بود و چه حیف که خیلی زود از نعمت داشتنش محروم شدیم. نمیدانید علی با چه عشقی فیلم دلشدگان را در روزگاری ساخت که موسیقی ممنوع بود. فیلمی که با اینکه بخشهای زیادی از آن حذف شد، اما هنوز هم از فیلمهای ماندگار درباره موسیقی ایران است. یا عشق و علاقه علی حاتمی به تاریخ ایران را نمیتوان انکار کرد. عشقی که باعث شد شهرک سینمایی را برای سینمای ایران به یادگاری بگذارد. من به چشم خود شاهد ساخت این شهرک بودم که علی حاتمی چه زحمتی برای خشت خشت آنجا در طول چند سال کشید»...
آخرین کار سینمایی محمدعلی کشاورز در سال 1380 رقم خورد. فیلم انتظار به کارگردانی محمد نوریزاد. در تلویزیون نیز از سال 86 به اینسو محمدعلی کشاورز را ندیدیم. این غیبت چندین و چند ساله حواشی و شایعاتی را به بار آورده بود و بسیار چیزها درباره خانهنشینی این استاد بازیگری گفته میشد. اما ظاهرا تنها دلخوریاش از این بود که چرا دیگر کار خوبی ساخته نمیشود. گفته بود که «اینکه میپرسید چرا دیگر بازی نمیکنم، جواب سادهای دارد؛ فضای سینما و تلویزیون آزارم میدهد. یک فضای صرفا تجاری که مانعی است در برابر نوآوری و خلاقیت. حتی این اواخر چند باری به من نقش حاجیبازاری پیشنهاد دادند که به آنان گفتم اگر کارشان را بلد بودند، قطعا میفهمیدند که این کاراکتر از نظر ریتم و بیان به من نمیخورد. دلیل این دلگیری و دوری همین است. اینکه تجارت بیش از فرهنگ و هنر دغدغه اهالی سینما و تلویزیون شده»...
مرور سخنان محمدعلی کشاورز در روز وداع با جمشید مشایخی غمانگیز و حسرتبار است: «ما پنج نفر بودیم! پنج رفیق که در عرصه هنر همدیگر را جستیم. عمر رفاقتهایمان از 60سال گذشته بود. میدانید 6 دهه رفاقت یعنی چه؟ اما حالا سه نفر از این جمع کم شدیم. با وجود اینکه از این فراقها قلبم به درد میآید، اما شوق دیدار آنها در جهان دیگر آرامم میکند. انگار ما باید رفاقت را در سرای دیگر هم بیاموزیم.»
حالا محمدعلی کشاورز هم به آن سه نفری پیوسته که از این جمع کم شده بودند. او در آن دلنوشته یادآوری کرده بود که «بسیار تلخ است که اعتراف کنم هر کدام از این هنرمندان که میروند، جایشان تا همیشه خالی میماند.» حالا اینکه خودش مصداق این کوچ شده، ناراحتکننده است. باید به سیاق خودش پشت سرش آب بریزیم و به صدای بلند بگوییم: سفرت بیخطر رفیق!
از جنس بهترینها
علی نصیریان رفیق شصت ساله محمدعلی کشاورز است. رفیق سالهای دور «دورهای که در اداره هنرهای دراماتیک کار میکردیم.» «روزگاری که تلویزیون تازه شروع به فعالیت کرده بود و هفتهای یک شب برنامه داشت و ما در آن روزها با محمدعلی کشاورز، جمشید مشایخی، فخری خوروش و عزتالله انتظامی کار میکردیم و دوست صمیمی شدیم.»به باور علی نصیریان «آقای کشاورز با اینکه در کارهای سینمایی و تلویزیونی زیادی خوش درخشیده، اما به نظر من نقشش در سریال پدرسالار دلنشینتر است.» این استاد زنده بازیگری میگوید که راز همکاریهای درخشان آن نسل از بازیگران در شناخت آن گروه از همدیگر بود: «اگر کسی را که همبازی شماست بشناسی، با اعتماد بیشتری با او کار خواهی کرد. من این شناخت را در مورد عزتالله انتظامی داشتم و البته محمدعلی کشاورز که روابط خانوادگی داشتیم و تقریبا هر روز با هم بودیم.» علی نصیریان میگوید که محمدعلی کشاورز سلامت بود، صادق بود، باسواد و بامطالعه بود، بااخلاق و انسان بود و البته رفیق بود و «خلاصه از جنس خود ما بود».همین دو ماه پیش بود که نصیریان در پیام تبریک تولد محمدعلی کشاورز نود سالگی را به او تبریک گفته و اظهار امیدواری کرده بود که «از نود تا صدوبیست سالگی هنوز خیلی راه مانده». اما حیف که زندهیاد کشاورز این راه طولانی را به سرعت برق و باد پیمود...