علیاکبر زینالعابدین نویسنده کودک و نوجوان
درباره اثر خلاقیت بر کیفیت آموزش یکی از بدیهیات این است که هرچه آموزش معلمان در مدارس خلاقانهتر باشد، احتمال علاقهمندشدن دانشآموزان به درس بیشتر میشود. اما یکی از سوالات اساسیتر این است که آموزشهای خلاقانه معلمان تا چه حد میتواند در ماندگارکردن مفاهیم در ذهن دانشآموزان موثر باشد؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که همه انسانها سبکهای یادگیری متنوع دارند. یک عده اصطلاحا دیداری هستند و یک عده شنیداری. یک عده با منطق و انتزاع میآموزند و گروه دیگر با انجام حرکتهای بدنی میتوانند مفاهیم را در ذهنشان ماندگار کنند. در سیستم سنتی آموزش، معمولا بیشتر معلمها سعی میکردند از طریق روشهای شنیداری به کودکان آموزش دهند: درس را توضیح میدادند و گاهی روی تخته، توضیحات بیشتری را یادداشت میکردند. گذشت زمان مشخص کرد که همه دانشآموزان با این روش سنتی نمیآموزند. معلوم شد که سبکهای یادگیری متفاوت است و باید گاهی اوقات مفاهیم را طوری آموزش داد که کودک دیداری هم متوجه آن شود. بهطور مثال باید در این موقعیت برای او فیلم یا انیمیشن پخش کرد. یا لباسهای متنوع و رنگارنگ پوشید و ریاضی و فارسی را از این طریق به او آموخت. حتی میتوان برای آن دسته از افرادی که شنیداری هستند، موسیقی پخش کرد، چنانچه اکنون در بعضی از مدارس سراسر دنیا روش آموزش با کمک موسیقی امتحان شده است، یا برای کودکانی که اصطلاحا لمسی هستند، بهتر است بعضی آموزشها با تجربه لمس از نزدیک صورت بگیرد. بهطور مثال اگر قرار است درباره میوه درخت کاج حرف بزنیم، چه بهتر که میوه آن را از نزدیک ببینند و لمس کنند.
همینطور برای بچههای حرکتی، طراحی بازی، یا تبدیل مفاهیم درسی به سوال و جواب و سرود با صدای بلند میتواند موثر باشد.
در آموزش و پرورش اما سیستمی وجود ندارد که بتوان فهمید هرکودک چه سبکی میآموزد، دیداری است یا شنیداری؟ از طرفی ما نمیتوانیم بچهها را از یکدیگر جدا کنیم، زیرا وقتی میگوییم فردی شنیداری است؛ یعنی روش غالب یادگیری او از طریق شنیدن است و این به آن معنا نیست که او از طریق دیدن چیزی نمیآموزد. اما در روش آموزش خلاقانه، معمولا آموزش دروس طوری طراحی میشود که تمام این سبکهای یادگیری را در برگیرد. یعنی تنوع در آموختن وجود داشته باشد، فارغ از اینکه کدام سطح یادگیری در کودک غالب است. در این طرح درسها یکبار انیمیشن پخش میشود، یکبار بازی و به این ترتیب تمام حواس پنجگانه کودک درگیر آموزش خواهد شد و این باعث میشود که خسته نشود. کارشناسان میگویند هرچه سن کودک در آموزشهای ابتدایی پایینتر باشد، او در مراحل رشدی نیازمند بازیکردن است. بنابراین هر آموزشی اگر با بازی انجام گیرد، ارتباط با غریزه کودک بهتر برقرار میشود. نباید فراموش کرد که آموزش معلم به دانشآموز یک اصل اولیه دارد و آن هم ارتباط است. اگر کودک با معلمش ارتباط نگیرد، نه صمیمیتی شکل میگیرد و نه اعتمادی جلب میشود و بدین ترتیب فرآیند آموزش هم به خوبی اجرا نخواهد شد. براساس تئوریهای فعلی روانشناسی که در دودهه اخیر به کار گرفته میشوند، کودکان در فرآیند آموزش نیاز دارند که احساس آزادی داشته باشند، نیاز دارند که تفریح کنند و هنگام یادگیری احساس نشاط داشته باشند. نیازهای مادیشان برطرف شود، یعنی روی صندلی راحت بنشیند و احساس عذاب نکند. در طرح درس خلاقانه، معلمان سعی میکنند که در لحظه یادگیری به کودک آزادی عمل بدهند، جای او را عوض کنند یا حتی در محیطهای باز به او آموزش دهند. نکته دیگری که میتوان در پاسخ به سوال ابتدایی ذکر کرد این است که کودک هرچه کاربرد مفاهیمی را که میآموزد در زندگیش احساس کند؛ مفاهیم در ذهنش ماندگارتر خواهند شد. نکته مهمی که در طرح درسهای خلاقانه باید مورد توجه بیشتر قرار گیرد؛ سعی در کابردیکردن مفاهیم پایه است.