تجربه‌نگاری معلم‌هایی که در جشنواره «معلم خلاق من» شرکت کردند
 
لحظه‌های به‌یادماندنی یک کلاس درس
 
اعظم ولایتی، مسئول روابط عمومی پویش «ایران من»: «مدون‌شدن روش‌های خلاقانه معلم‌ها می‌تواند به معلم‌های دیگر در آینده کمک کند. ابتکار این کار از پویش ایران من بود که با کمک سمن‌هایی که توسعه‌ آموزشی و عدالت آموزشی را پی می‌گیرند، اجرا شد. ۵۳ اثر از معلم‌ها به دست ما رسید که آنها را براساس هشت شاخص بررسی کردیم و درنهایت هفت معلم برگزیده شدند. آثار خیلی متفاوت بود. معلم‌هایی داشتیم که در مناطق محروم بودند و برای دوران کرونا جزوه تهیه کرده بودند و به دست بچه‌ها می‌رساندند. معلمی داشتیم که به خاطر یک دانش‌آموز استثنایی می‌رفت خانه‌اش و آموزش می‌داد. وجه مشترک این بود که معلم‌ها با وجود کمبود امکانات دارند تلاش می‌کنند.»
 

  [شادی خوشکار] «هیچ‌یک از لحظه‌های معلم گم‌شدنی نیست.» این جمله‌ای از توران میرهادی است؛ کسی که سال‌ها برای آموزش پیشرو در ایران تلاش کرد. او در کتاب «گفت‌وگو با زمان» در توضیح این جمله گفته است:‌ «اگر معلم یک ساعت در کلاس درس کار درست بکند، روی بچه‌های آن کلاس یک عمر سازندگی کرده است.» معلم‌های بسیاری در ایران تلاش کرده‌اند کار درست انجام دهند. بعضی از آنان هیچ‌وقت دست خالی به کلاس نمی‌روند و فکرمی‌کنند حتما باید بچه‌ها را شگفت‌زده کنند. به‌ویژه بچه‌های دبستانی که بخش مهمی از زندگی‌شان بازی است، اگر در کلاس هم با بازی و خلاقیت مواجه شوند، درس‌های سخت را هم دوست خواهند داشت. این تجربه‌ معلم‌هایی است که سعی کرده‌اند راه متفاوتی بروند. بعضی از آنان در شهرهای بزرگ و مدارس غیردولتی این تجربه‌ها را پیاده کردند و بعضی‌ در مناطق کم‌برخوردار با کمترین امکانات. پویش «ایران من» امسال تلاش‌کرد بخشی از این تجربه‌ها را جمع کند و در جشنواره «معلم خلاق من» به آنها فرصت دیده‌شدن داد. معلم‌های زیادی در دوران تعطیلی مدرسه‌ها به علت بیماری کرونا زحمت کشیدند تا بچه‌ها از درس عقب نمانند. آنان برای رساندن درس به بچه‌ها راه‌های مختلفی را امتحان کردند. این شیوه‌ها گنجینه آموزشی است. اعظم ولایتی، مسئول روابط عمومی پویش «ایران من» می‌گوید: «مدون‌شدن روش‌های خلاقانه معلم‌ها می‌تواند به معلم‌های دیگر در آینده کمک کند. ابتکار این کار از پویش ایران من بود که با کمک سمن‌هایی که توسعه‌ آموزشی و عدالت آموزشی را پی می‌گیرند، اجرا شد. ۵۳ اثر از معلم‌ها به دست ما رسید که آنها را براساس هشت شاخص بررسی کردیم و درنهایت هفت معلم برگزیده شدند. آثار خیلی متفاوت بود. معلم‌هایی داشتیم که در مناطق محروم بودند و برای دوران کرونا جزوه تهیه کرده بودند و به دست بچه‌ها می‌رساندند. معلمی داشتیم که به خاطر یک دانش‌آموز استثنایی می‌رفت خانه‌اش و آموزش می‌داد. وجه مشترک این بود که معلم‌ها با وجود کمبود امکانات دارند تلاش می‌کنند.» توران میرهادی گفته است برای معلم‌ها مسابقه نگذارید و معلم نمونه انتخاب نکنید، بلکه کار معلم را بشناسید و به او امکان بدهید حرفش را بزند، تجربه‌اش را منتقل کند و خودش باشد. این صفحه جایی است برای تجربه تعدادی از این معلم‌ها که در جشنواره معلم خلاق من شرکت کرده‌اند. خواندن تجربه تدریس این معلم‌ها تصویری از نقش معلم‌ها و تلاش‌هایشان ارایه می‌دهد. معلم‌هایی که در این گزارش درباره‌شان می‌خوانید فقط 6 نفر از معلم‌های خلاق شرکت‌کننده در این جشنواره‌اند. معلم‌های بسیاری در شهرها و روستاهای مختلف تلاش می‌کنند تا کلاس درس برای بچه‌ها تبدیل به تجربه‌ای متفاوت و دوست‌داشتنی شود. آنها خلاقیت را پایه اصلی آموزش می‌دانند.

از والدین انتظاری نداشتم
در ذهن مهسا دادگر مدرسه ایده‌آل، مدرسه‌ای است که مادرش در آن درس می‌داد. مدرسه‌ای برای کودکان استثنایی که شبیه مدرسه نبود، باغی بود برای بچه‌ها. او در دومین‌ سال تدریسش به اجبار معلم پایه اول شد، قبل از آن یک‌سال در مدرسه‌ای پسرانه در روستایی در 30 کیلومتری ایرانشهر کلاس چهارم را درس داده بود و رفتن سر کلاس اول برای او سخت بود. فکر می‌کرد نمی‌تواند کلاس اول را اداره کند، اما تجربه مادرش به کمک آمد:   «آن سال‌ها مثل الان نبود که بشود تجربیات را در فضای مجازی حفظ کرد، اما در تصوراتم هنوز آن مدرسه زنده است. آن خاطرات خوبی که از مدرسه مادرم، شیوه تدریس او و همکارانش داشتم، خیلی کمکم کرد. بعدها در دانشگاه فرهنگیان بیرجند درس‌خواندم و از آن استادان هم یاد گرفتم که تدریس برای کودکان باید چطور باشد. وقتی معلم کلاس اول شدم، سعی کردم علاوه بر تجربیات مادرم با معلم‌های دیگر هم صحبت کنم و از جاهای مختلف اطلاعاتی بگیرم و در کلاس درس پیاده کنم.»
دادگر در کلاس درس تلاش کرد خودش را جای بچه‌های کلاس اولی بگذارد تا خواسته‌های کودکان‌ را از مدرسه بهتر بفهمد. این اتفاق‌ها در بین بازی می‌افتاد، فرصتی که هم بچه‌ها می‌توانستند بازی کنند و هم یاد بگیرند. از وقتی نشانه «آ» را به بچه‌ها یاد داد، از فضای کلاس و تدریس فیلم گرفت تا خاطراتش را ثبت‌کند و یک روز مانده به پایان مهلت جشنواره بخشی از این فیلم‌ها را فرستاد: «از قبل به بچه‌ها نمی‌گفتم که درس آن روز چیست و برای هر نشانه یک خوراکی برایشان می‌بردم و وقتی بازی را شروع‌می‌کردیم، برایشان شعر و قصه می‌خواندم، آنها هم کم‌کم درس را یاد می‌گرفتند. در زنگ بعد می‌رفتم سراغ کتاب و بچه‌ها برای درس مشتاق و هیجان‌زده بودند. این روش باعث می‌شد بچه‌هایی که دامنه توجه کمتری دارند، بیشتر جذب شوند.»
به نظر او بچه‌های کلاس اولی نیاز دارند که علاوه بر مدرسه والدین‌شان هم با هر درس همراه‌شان شوند، اما در روستاهایی که او تدریس کرده است، مردم محلی این امکان را ندارند. پدرها اغلب دنبال سوخت‌کشی و نفت‌کشی بودند و مادرها هم در کنار کار خانگی، سوزن‌دوزی می‌کردند. او هم معلم بچه‌ها بود و هم والدین‌شان: «برای هر نشانه‌ای جشن می‌گرفتم، از همان اول‌ سال تصمیم گرفتم که از خانواده‌ها کمک مالی نخواهم. در مدارس عادی و غیرانتفاعی بیشتر کارها را به دوش والدین می‌اندازند. می‌خواستم بگویم که نمی‌شود همه چیز را گردن والدین انداخت. برای خودم هم لذت‌بخش بود و انتظاری از والدین نداشتم.» مدرسه‌ها که به دلیل همه‌گیری کرونا تعطیل شد، آموزش این بچه‌ها هم تعطیل شد، چون امکان استفاده از فضای مجازی را نداشتند. دادگر یک پکیج آموزشی با شعر و داستان و فعالیت‌های خلاق آماده و، به تعداد بچه‌ها تکثیر کرد و به همراه یک کتاب خانه‌به‌خانه به دست بچه‌ها رساند تا از درس‌ها عقب نمانند.

 شیرین کردن درس ریاضی
طیبه سلیمانی، معلم دبستانی غیرانتفاعی در شهرستان بجنورد همیشه می‌خواست ریاضی را جذاب تدریس کند. سال‌هایی که معلم دبیرستان بود، ترس بچه‌ها را از درس ریاضی دیده بود و اینکه بیشتر آنان حتی مباحث ساده را سخت متوجه می‌شوند. آنان ترسیده بودند و سلیمانی می‌خواست درس را برایشان دوست‌داشتنی کند. تا وقتی که مدرسه‌ها باز بودند، همیشه در کلاس‌های پنجم و ششم با بازی و دست‌سازه‌ها شروع می‌کرد. گاهی خودش را جای یک خرگوش یا کانگورو می‌گذاشت و از زبان آنها حرف می‌زد و گاهی بچه‌ها خودشان نقش بازی‌می‌کردند و استعدادهایشان را نشان می‌دادند و با هم یک درس را یادمی‌گرفتند. بچه‌ها مشتاق شده بودند، زنگ‌های تفریح سراغش می‌رفتند و از او می‌پرسیدند که امروز برایمان چی آورده‌ای. اما در دوران تعطیلی مدرسه‌ها اوضاع فرق کرد. سلیمانی با سابقه 9‌سال تدریس به این نتیجه رسید که فیلم‌های شبکه آموزش کافی‌نیست. خودش در خانه تدریس کرد، فیلم گرفت و با ترکیبی از فیلم و انیمیشن تجربه متفاوتی برای بچه‌ها رقم زد و در صفحه اینستاگرامش گذاشت: «همه طراحی‌ها را خودم انجام دادم. تا به حال بچه‌ها ندیده بودند که مثلا من وقتی می‌گویم این چیه، یک مستطیل بیاید و حرکت کند. تجربه جدیدی بود و سعی کردم استفاده کنم.»
 عروسکی که به بچه‌ها درس می‌داد
آرزو کریمی هفت‌سال است در ورامین معلمی می‌کند و دو ‌سال از این سال‌ها را معلم کلاس اول بوده. قبلا وقتی به پسربچه‌ها در کلاس پنجم درس می‌داد ضعف‌هایشان را دیده بود. آنها چیزهای زیادی یاد نگرفته بودند و رویشان نمی‌شد از معلم بپرسند. همین شد که کریمی تصمیم گرفت برگردد کلاس اول که بسیاری از مفهوم‌سازی‌ها در آن پایه شکل می‌گیرد. بچه‌های کلاس اولی پیش‌زمینه‌ای درباره مدرسه ندارند. آنها قوانین کلاس را نمی‌دانند و کار کردن برایشان، به تجربه نیاز دارد. کریمی این تجربه را از استادان و معلمان قدیمی گرفت. کم‌کم متوجه شد تدریس معمولی برای کلاس اولی‌ها کافی نیست. آنها باید به درس علاقه‌مند شوند. یک روز با عروسکی به اسم فرزک سر کلاس رفت و بچه‌ها شگفت‌زده شدند: «بچه‌ها کلاس شاد می‌خواهند. من با کمک این عروسک، تقلید صدا و نمایش‌های عروسکی را به کلاس بردم. گاهی آنها حتی با لمس این عروسک چیزهای سخت را یاد می‌گرفتند. به مادران‌شان گفته بودند نمی‌شود این عروسک را ببریم خانه؟ روز کتابخوانی من با فرزک نمایشی اجرا کردیم که باعث شد آن روز بچه‌ها همه کتاب‌های مدرسه را  ببرند.» او سال‌های قبل در مدرسه‌هایی درس داده بود که کودکِ کار سر کلاسش می‌نشست؛ بچه‌هایی که نان خشک و سیم‌های سوخته کابل‌ها را از میان زباله‌ها جمع می‌کردند و شرایط خانوادگی مناسبی نداشتند: «آن بچه‌ها به مدرسه وابستگی پیدا می‌کردند و معمولا دل‌شان نمی‌خواست به خانه بروند. در خانه هم کسی نبود برای تکالیف کمک‌شان کند. سعی می‌کردیم همه تکالیف را در کلاس درس با بازی انجام دهیم، چون خیلی از پدران و مادران نمی‌توانستند برایشان وقتی بگذارند.» بعد از تعطیلی مدرسه به دلیل بیماری کرونا از تدریس خودش فیلم گرفت و روی سی‌دی به بچه‌ها تحویل داد که دیگر مشکل خرید اینترنت نداشته باشند. این روزها که مدرسه‌ها باز است، برای بچه‌ها کلاس تقویتی می‌گذارد و حتی بچه‌هایی که همه درس‌ها را از سی‌دی یاد گرفته‌اند به کلاس می‌آیند: «یکی‌شان گفت خانم به بابایم بگو درس من ضعیف است که من را بیاورد مدرسه.»

 بچه‌ها خودشان ساختند و یاد گرفتند
کمال میهن‌دوست از سرباز معلمی تدریس را شروع کرد. در روستاهای منطقه دشتیاری بیشتر معلم‌ها چند پایه را درس می‌دهند. زمانی که معلم پایه اول و دوم بود، تلاش کرد در تدریس از وسایل بومی استفاده کند و درس خواندن را به زندگی روزمره بچه‌ها پیوند بزند. فیلم‌هایی از این شیوه تدریس برای جشنواره فرستاد و استفاده او از وسایل بومی مورد توجه قرار گرفت: «بچه‌ها از هر شیوه تدریسی که اسباب‌بازی داشت، لذت می‌بردند. با کمک خودشان و ابزارهای بومی، وسایل کمک‌آموزشی می‌ساختیم و خودشان بیشتر مجری کار بودند و لذت می‌بردند. این ابزارها به‌خصوص در درس ریاضی و هنر کمکم کرد. برای ادبیات فارسی هم نمایش‌هایی طراحی می‌کردم و خودشان بازی می‌کردند. سعی کردیم دانش‌آموز در این پروسه وارد شود و مثلا شغل‌های آینده را یاد بگیرد.» او پنج ‌سال است معلم پیمانی آموزش و پرورش است. بیشتر خانواده‌ها کاری به درس بچه‌هایشان ندارند و بچه‌ها هم در خانه هیچ تکلیفی انجام نمی‌دهند. میهن‌دوست همه تکالیف را با بچه‌ها در کلاس انجام می‌داد: «امسال به اولیا اصرار کردیم با رعایت پروتکل‌های بهداشتی بچه‌هایشان را به مدرسه بفرستند، چون امکان آموزش مجازی نبود، اما قبول نکردند. برای همین کلاس‌اولی‌ها عقب ماندند. پخش کردن جزوه‌های مکتوب هم برای بچه‌های ما فایده ندارد و هزینه اضافه است، چون کسی در خانه برای بچه‌ها وقت نمی‌گذارد.»

بدون مشارکت بچه‌ها نمی‌شود کاری انجام داد
نیلوفر قهرمانی یکی دیگر از برگزیدگان جشنواره معلم خلاق است. او 11‌سال است در مدارس غیردولتی تدریس می‌کند و الان مدر‌س کشوری است، یعنی به معلم‌ها هم شیوه‌های آموزشی را یاد می‌دهد. شیوه او استفاده از نمایش و شعر و داستان است. قهرمانی از بچگی معلمی را دوست داشت و حتی زمانی که در دانشگاه رشته مهندسی صنایع می‌خواند، به این فکر کرد که از آن برای معلمی استفاده کند: «ترجیح می‌دادم یک معلم ریاضی باشم که مهندسی خوانده. مهندسی صنایع به من کمک کرد در کارم خلاقیت داشته باشم. مهم‌ترین چیز در آموزش ریاضی این است که کلاس بچه‌ها شاد و هیجان‌انگیز باشد و بچه‌ها از اینکه می‌خواهند سوالی بپرسند، استرس نداشته باشند. من سعی می‌کردم در کلاس حتما بچه‌ها را به مشارکت بگیرم، چون بدون مشارکت بچه‌ها نمی‌شود کار انجام داد.»

 قدم اول را بردارید
علی کیوانلو از ‌سال ۹۵، که از دانشگاه فرهنگیان فارغ‌التحصیل شد، در مناطق روستایی خراسان رضوی تدریس می‌کند و سه ‌سال است معلم کلاس اولی‌هاست. در این چند‌سال هیچ وقت با دست خالی به کلاس نرفته و همیشه بچه‌ها را غافلگیر کرده است تا دوست داشته باشند به حرفش گوش کنند و آموزش صورت بگیرد. مهم‌ترین چیز از نظر او ایجاد شرایط یادگیری است. گاهی لباس مشاغل مختلف را می‌پوشد یا ابزاری با خود می‌برد و می‌رود به کلاس و بچه‌ها از خودشان می‌پرسند قصه امروز چیست؟ بعد بچه‌ها در نمایش‌ها شرکت و نقشی اجرا می‌کنند. این طرح‌های جانبی همیشه برای تدریس به کمک او آمده: «آن چیزی که دانش‌آموز‌ان از پدران و مادران‌شان شنیده‌اند باعث شده انتظاری از کلاس و فعالیت‌ها نداشته باشند، اما من این انتظار را تغییر داده‌ام؛ مثلا برای یاد دادن درس «ز» با لباس سرباز وارد کلاس می‌شوم؛ بچه‌ها جا می‌خورند و برایشان سوال می‌شود که بحث امروز چیست. همین تفاوت و عادی نبودن، آنان را به کلاس جذب می‌کند. برای تدریس درس «ن» از یکی از همکارانم خواستم لباس نانوا بپوشد و بیاید به کلاسم و او آن روز برای بچه‌ها نان پخت.» بچه‌ها بیشتر از هر چیز، داستان و نمایش را دوست دارند و با جان و دل همراهی می‌کنند. در این مدت تعطیلی همین روش‌ها را با فیلم و صدا برای بچه‌ها در گروه تلگرامی فرستاد که از درس عقب نمانند. کیوانلو می‌گوید دانشگاه فرهنگیان مفاهیم تئوری لازم را می‌گوید و کارورزی هم باعث می‌شود دانشجویان با روش‌های اولیه تدریس آشنا شوند، اما بعد از آن دیگر دست خود معلم و خلاقیت اوست: «نمی‌توانند خلاقیت را آموزش بدهند، اما شاید اگر هر کسی 5 دقیقه فکر کند، روشی نوین به ذهنش برسد که از روش‌های من بهتر باشد. مهم این است که آن قدم را بردارید. هرچند استادان در دانشگاه توصیه می‌کنند و نمونه‌هایی از معلم‌های کلاس اول می‌آورند تا با روش‌هایشان آشنا شویم ولی قبل از هر چیز، خودت باید بخواهی معلمی خلاق باشی.»


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/185235/لحظه‌های-به‌یادماندنی- یک-کلاس-درس