[زهرا جعفرزاده] کرکرهها بالا رفته. مردم شانه به شانه یکدیگر در خیابانها، مغازهها، بازار، دفاتر پیشخوان دولت، تاکسیها و متروها در حرکتاند. آنها پس از نزدیک به 46روز کسبوکارشان را شروع کردهاند. دیروز، اول اردیبهشت، بر اساس مصوبه ستاد ملی مقابله با کرونا و دستور رئیس این ستاد، آغاز رسمی فعالیت مشاغل کمخطر پس از یک دوره فاصلهگذاری اجتماعی بود. در خیابانها اما مرزی میان مشاغل کمخطر و پرخطر کشیده نشده. مردم در مغازهها و فروشگاهها در رفتوآمدند، حتی در محدوده مرکزی شهر با وجود هشدارهای فراوان و با اینکه آمار ابتلا همچنان بالاست و تعداد فوتیهای ناشی از کرونا در روز گذشته افزایش داشته، اما صورت بسیاری از عابران و راننده تاکسیها و مغازهها با ماسک پوشیده نشده. آنها فارغ از شیوع ویروس سوار مترو میشوند، از تاکسی پیاده میشوند. از دستفروش شال و روسری و جوراب میخرند و از آبمیوهفروشی، آبمیوه و بستنی. تنها رستورانها و اغذیهفروشیها هستند که از این رفتوآمدها سهمی ندارند و با چسباندن کاغذی روی مغازههایشان برای «بیرونبری» آماده شدهاند. دوهفته پیش بود که رئیسجمهوری اعلام کرد کسبوکارهای متوسط و کمریسک از 23 فروردین در استانها جز تهران و از اول اردیبهشت در تهران هم اجازه فعالیت دارند.
روز یکشنبه معاون نظارت بر اماکن عمومی پلیس امنیت تهران بزرگ، اعلام کرد که فعالیت سراها و پاساژهای مسقف و مگامالها ممنوع است؛ درحالی که علی در مغازه موبایلفروشیاش در مرکز موبایل و کامپیوتر ایرانیان میدان ولیعصر پشت میزش نشسته بود به انتظار مشتری: «از زیرنویس شبکه خبر فهمیدم که امروز مغازهها بازند. من هم آمدم.» از صبح تنها یکنفر وارد مغازه شده، سوالی کرده و رفته. از مشتری خبری نیست: «صاحب مغازه 15میلیون تومان اجارهاش را میخواهد. اصلا هم حرفی از تعویق اجاره نزده. ما که فروشی نداشتیم. امروز روز اول کارمان است.» صاحب مغازه عضو هیأتمدیره مرکز است. مهران، مغازهدار کناری اما میگوید که این مرکز متعلق به بنیاد مستضعفان است و بخشی از اجارهها را موکول به بعد کردهاند: «ضربه اقتصادی شدیدی خوردیم.» راهروهای مرکز موبایل، خلوت است، مغازهداران ویترینها را مرتب میکنند و قابهای گوشی را دستمال میکشند. ساعت کارشان از صبح ساعت 9 تا 10شب بود اما حالا بر اساس اعلام جدید، پایان کار، ساعت 6 بعدازظهر است. مغازههای بیرون اما رونق بیشتری دارند. زنی در مقابل یکی از این مغازهها از حجم جمعیتی که به خیابان آمده، در تعجب است: «حتما کار دارند که بیرون آمدهاند. من بعد از یکماهونیم قرنطینه امروز روز اولی است که به خیابان آمدهام.» او می گوید تصمیماتی که برای آغاز فعالیت مشاغل گرفته شده، این جرأت را به سایر افراد هم داده که از خانههایشان بیرون بیایند. پیادهراههای خیابانهای اصلی و فرعی فاطمی و ولیعصر، پر از عابران پیاده با کیسههای خرید است. آنها کمتر از روزهای قبل از ماسک و دستکش استفاده کردهاند. آقای ترابی، در حال بالا و پایینکردن لباسهای مغازهاش است. همکارش ماسک زده خودش اما نه: «سومین روز است که مغازه را باز کردیم. هنوز کاسبی کساد است. تکوتوک مشتری آمده.» میگوید صاحب ملک هنوز تقاضای اجاره نکرده اما او نمیخواهد اجاره فروردین را بدهد: «کاسبی نکردیم. با اینکه گفته بودند بانک قسط وام را فعلا نمیگیرد اما امروز از حسابم در دو بانک برای قسط، برداشت کردهاند.» کمی پایینتر پاساژ پردیس است. نگهبان روی دست هرکسی که وارد میشود، مواد ضدعفونی کننده اسپری میکند اما تعداد دفعاتی که از جایش بلند شده، کم است. پاساژ خالی است: «تا نیمه اسفند باز بودیم، اما فروشمان خیلی کم و حتی در روزهایی صفر بود.»ـ اجاره مغازهاش 5میلیون تومان است، هنوز پرداخت نکرده: «الان اولویت مردم خرید لباس نیست، شکم است.» مرد مغازهدار بالای 60سال دارد و میگوید خانهنشینی حالش را بد کرده، مدام فکرش مشغول کار بوده. مریم منتظر برادرش است تا برگه پرینتشده «با ماسک وارد شوید» را بیاورد و بچسباند به شیشه مغازه: «قبل از عید که مشتری داشتیم، به آنها می گفتیم به لباسها دست نزنند و یکییکی وارد مغازه شوند. امروز که مشتری نداشتیم. اما میخواهیم همین روند را ادامه دهیم.» مریم میگوید برای رفتن به مغازه استرس داشته است: «بازکردن مغازهها که فایدهای ندارد. نشستهایم بدون مشتری.»
کسب و کار خلوت
در بازار بزرگ تهران اما نه خبری از «درخانه ماندن» است و نه شیوع ویروس کرونا. دستفروشان بساط فروش ماسک و شیلد (نقاب) پلاستیکی و دستکش پهن کردهاند. لباسفروشیها رگالهایشان را قطار کردهاند و آجیلفروشها، کیسهکیسه تخمهها را دست مشتری میدهند. تعدادی روی نیمکتهای سیمانی نشستهاند و چلوکباب بازاری میخورند، آن یکی در نوشابه قوطی را باز کرده و سر میکشد. گاریچیها بار جابهجا میکنند. با اینهمه اما کاسبان از وضعیت کاسبی راضی نیستند: «خلوت است. اینهایی که میبینید، بیشترشان کسبهاند. مردم عادی نیستند. همه آمدهاند دنبال چکهایشان.» دیروز اول اردیبهشت اولین روز کاریشان بود. آقا نصرت میگوید اینجا در بازار خبری از بخشودگی اجاره نیست. همه اجارههایشان را گرفتهاند. جلوتر، نزدیک سرای اصلی بازار، نوجوان گاریچی منتظر پدرش است. از شوش جنس آوردهاند سبزه میدان: «اینجا خیلی شلوغتر از شوش است.» زیرگذر اصلی بازار که اتفاقا مسقف هم است، مثل همه روزهای دیگر سال، با چراغ مغازهها، روشن است. هرچند که تعداد مشتریها مثل یک روز عادی نیستند اما کاسبی ادامه دارد. کارگر مغازه صنایع دستی هم میگوید: «از صبح تا الان یکبار دشت کردیم، روزهای عادی تا این موقع باید 600، 700 هزار تومان فروش میکردیم.» ساعت دوظهر است: «مردم نمیخرند. پول ندارند.» این را جواد میگوید. او صاحب مغازه زیورآلاتفروشی است و میگوید که اجاره مغازهشان 13میلیون تومان است: «هنوز اجاره را ندادهایم اما اینطور هم نیست که بگویند ندهید.» بازار طلافروشان رونق کمتری دارد. آقای احتشامی میگوید گرانی طلا در خلوتی بازار بیتأثیر نیست. ماسک روی دهانش را پوشانده اما از ابتلا به این بیماری میترسد: «مغازه کوچک است، چطور فاصله را با مشتریان حفظ کنیم، بهتر بود یکماه دیگر هم قرنطینه تمدید میشد.» او در 30 سال فعالیتش در بازار و در اوج قیمت طلا، بازار را اینطور خلوت ندیده بود. چند دختر و پسرجوان برای خرید حلقه آمدهاند، نگاهی به مغازهها میاندازند و میروند. قیمتها بالاست. درِ مغازههای طلافروشی برخلاف همیشه باز است و طلافروشان جلوی مغازه دستمال به دست ایستادهاند به نظافت و پاککردن شیشه.
اولویت قطع زنجیره ابتلاست، نه ترافیک
و شلوغی!
در خیابانهای مرکزی و تجاری تهران جای سوزنانداختن نیست. دیروز شهروندان تهرانی با موج جدیدی از ترافیک شهری مواجه شدند. در خیابانهای اصلی و کوچه پسکوچههای منتهی به آن جای سوزنانداختن نیست. خیابانهای شهر تهران تبدیل به پارکینگ بزرگی شده. همه سوار بر خودروهای شخصی در خیابانها و اتوبانها میرانند. لغو اجرای طرح ترافیک مصوبه ستاد ملی مقابله با کروناست. پیش از این، سخنگوی وزارت بهداشت چندینبار تاکید کرده بود که استفاده از خودروی شخصی کمخطرتر از استفاده از حملونقل عمومی است و اینطور بود که لغو طرح ترافیک توجیه شد. این درحالی است که روز گذشته در ایستگاههای شلوغ مترو هم مسافران، شانه به شانه یکدیگر بدون رعایت برچسبهای رعایت فاصلهگذاری اجتماعی که کف قطار و روی صندلیها قرار گرفته شده، ایستاده و نشستهاند و در این میان دستفروشان هم با وجود بازار کساد، مشغول کاسبیشان هستند. آنها در این روزها ماسک نانو را هر جفت 10هزار تومان میفروشند و هر بسته دستکش پلاستیکی را 13هزار تومان. مسافر ایستگاه دروازه دولت میگوید، تعداد دستفروشان نسبت به روزهای قبل بیشتر شده. اما کسی دست در جیب نمیکند برای خرید. علیرضا زالی، فرمانده عملیات مقابله با کرونای شهر تهران پیش از این بارها نسبت به ترافیک شهر و بازگشت پیک شیوع کرونا در کشور، هشدار داده و گفته بود که لغو طرح ترافیک با ماندن در خانه مغایرت دارد. رفتار روز گذشته شهروندان تهرانی، بر همین نگرانیها صحه گذاشت. رئیسپلیس راهور تهران بزرگ از افزایش 70درصدی بار ترافیک در شهر تهران خبر میدهد. وزارت بهداشت بر موضعش مبنی بر استفادهنکردن از وسایل حملونقل عمومی ایستاده. دیروز سخنگوی این وزارتخانه اعلام کرد که اولویت فعلی باید قطع زنجیره انتقال باشد، نه آلودگی هوا و ترافیک. اما برای آقا ناصر، اولویت ترافیک است و اجرای طرح ترافیک: «کاسبی ما خراب شده. مسافر نیست. همه تکسرنشین شدهاند. سوار بر ماشینهایشان. خودت نگاه کن خیابانها. شلوغ است.» آقا ناصر در تمام این مدت حتی یکروز را هم در خانه نمانده. بطریهای آب را پر میکند و همچنان گلایه میکند: «شهرداری همه دستشوییها را بسته. ما کجا برویم دستشویی؟» ماسک را با بند زیر چانهاش نگه داشته و از مواد ضدعفونی و ژل هم در تاکسی زردش خبری نیست. شلوغی خیابانها سبب شد تا رئیس کمیسیون عمران و حملونقل شورای شهر تهران از احتمال اجرای دوباره طرح زوج و فرد در پایتخت خبر دهد: «گزارشهایی از قفلشدن تهران رسیده است.»
دفاتر پیشخوان دولت هم دیروز گوی سبقت را از مشاغل پرخطر ربود! با اینکه اداره کل ارتباطات شرکت ارتباطات سیار ایران اعلام کرد که ثبتنام سیمکارت ویژه سرپرست خانوادهها رایگان و به صورت اینترنتی انجام میشود، اما دیروز هم این دفاتر بهشدت شلوغ بود، بهطوری که صف مشتریان که تنگ هم ایستاده بودند، به خارج از دفتر کشیده شده بود. تنها تمهید بهداشتی برای متصدیان این دفتر، چسباندن نایلون اطراف پیشخوانشان است. اتفاقی که البته در دفتر پلیس+10 خیابان فاطمی هم دیده نمیشود. دو روز پیش فرمانده عملیات مدیریت بیماری کرونای شهر تهران، در نامهای به وزیر بهداشت هم نسبت به شلوغی این دفاتر هشدار داده بود. سازمان هدفمندی یارانهها در خیابان زرتشت هم مملو از جمعیت بود. همه برای پیگیری کارهای عقبافتادهشان به خیابان آمدهاند، درحالی که چندمتر آنطرفتر بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانها، از بیماران کرونایی لبریز است.