داوود سوری اقتصاددان
رأی منفی مجلس به بودجه 99 پیشبینیپذیر بود. در سند دخل و خرج سال آینده اعدادی ردیف شده است که مبنایی در واقعیت امروز کشور ندارد؛ بهعنوان مثال دولت پیشبینی کرده است که روزی یکمیلیون بشکه نفت صادر کند؛ آن هم در شرایطی که شدیدترین تحریمها علیه نفت ایران اعمال شده و پول صادرات در حسابهای خارجی بلوکه است یا درست در شرایطی که سرانه درآمد مردم کاهشی شده است، دولت در بودجه از افزایش درآمدهای مالیاتی حرف میزند. این قاعده درباره سایر منابع درآمدی پیشبینیشده هم صدق میکند و اعداد بزرگی برای فروش اموال مازاد یا فروش اوراق بدهی در نظر گرفته شده است.
البته این اعداد از همان ابتدا مورد انتقاد کارشناسان قرار گرفت و آنها از دولت خواستند که ارقام بودجه را اصلاح کند اما لایحه بودجه بدون این اصلاحات به مجلس رفت و درنهایت با آرای منفی بالایی مردود شد.
درباره این موضوع باید اشاره کنم که دولت برای تأمین هزینههای کشور در مخمصهای بزرگ افتاده است؛ مخمصهای که حاصل اقتصاد ناکارآمد تمام سالهای گذشته بوده است. اتکای بیش از اندازه اقتصاد ایران به نفت و ناکارآمدی در سایر بخشهای تولیدی و اقتصادی سرانجام در سال 99 کار دست دولت داده و تنظیم بودجه منهای نفت عملا شکست خورده است. دولت حالا ناچار است یا درآمدهای مالیاتی را به میزان قابل توجهی افزایش دهد که در یک اقتصاد با رشد منفی و بازار راکد غیرممکن است یا اینکه بهسرعت داراییهای خود را نقد کند که نقدشوندگی سریع این داراییها به راحتی ممکن نیست یا اینکه از بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی
قرض بگیرد.
در حال حاضر صندوق توسعه ملی دارایی ارزی ندارد و به ناچار باید این منابع را به صورت ریالی به دولت قرض دهد که نتیجه این اتفاق افزایش نقدینگی و رشد تورم است. استقراض دولت از بانک مرکزی هم همین معادله را ایجاد میکند و درنهایت تورم بیشتر و رشد اقتصادی کند میشود. در ادامه این فرآیند توان اقتصادی بنگاههای تولیدی پایین میآید و از آن سمت درآمد مردم کاهش داشته و همزمان قدرت خرید کم میشود. مجموع این اتفاقات به فقیرترشدن مردم و کوچکترشدن اقتصاد ایران منتهی میشود.
با وجود این باید اشاره کنم که تمام این مسائل حاصل سالها ناکارآمدی اقتصاد کشور است. اقتصاد ایران از دهه 90 تاکنون رشدی نداشته است و اینکه رشد منفی را به ثبت رسانده و از آن سمت انزوای کشور به افزایش شدید هزینهها منجر شده است. تنها راهکار اقتصاد ایران برای پرداخت هزینههایش درآمدهای نفتی بوده است که با تحریم نفت اصلیترین منبع درآمد تحت فشار قرار گرفته و دیگر جوابگوی هزینهها نیست؛ به عبارت دیگر باید بگوییم که سال 99 درواقع سال شکست اقتصاد نفتی است و با وجود ادعاهای مطرحشده درباره بودجه منهای نفت و حذف درآمدهای نفتی از سند دخل و خرج کشور به صورت عینی مشاهده میکنیم که این اتفاق همچنان غیرممکن است و اقتصاد وابسته به نفت سرانجام به در بسته خورده است.