معامله قرن ترامپ طرح صلح نیست
 

 

[ریچارد‌هاس، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا] زمان کافی برای مطالعه و تحلیل گزارش ۱۸۰صفحه‌ای دولت ایالات متحده آمریکا با عنوان «صلحی برای شکوفایی اقتصادی:     ‏چشم‌اندازی برای بهبود زندگی مردم اسراییل و فلسطین» سپری شده است که گاهی اوقات از آن با عنوان «معامله قرن» یا آخرین طرح صلح ‏آمریکا برای خاورمیانه نیز یاد می‌شود.
طرح معامله قرن (که جرارد کوشنر مشاور ارشد ترامپ و داماد او آن را پیش برد و در بیست‌وهشتم ژانویه ‌سال جاری، ‏ترامپ از آن پرده‌برداری کرد)، طرحی برای صلح نیست. اگر(معامله قرن) طرحی برای صلح بود، به هیچ عنوان نمی‌بایست ‏صرفا با ابتکار عمل آمریکا و اسراییل و بدون حضور معنادار فلسطینی‌ها، پیش برده می‌شد. اگر معامله قرن به واقع طرحی ‏برای صلح بود، نباید ترامپ در شرایطی آن را اعلام می‌کرد که در کنارش فقط نخست‌وزیر اسراییل ایستاده بود و هیچ مقام ‏فلسطینی حضور نداشت. او(ترامپ) حتی به نوعی این طرح را در راستای اهداف سیاسی خود تعریف کرده بود، زیرا آن را در ‏بحبوحه کارزار انتخاباتی و همچنین روند قضائی استیضاحش و در برابر طیفی از طرفداران پروپا قرص اسراییل مطرح کرده بود. ‏صلح باید در میان دو ملت برقرار شود نه میان دو نفر که هر دو در یک جبهه قرار دارند. معامله قرن بر روی کاغذ مفادی ‏دارد که از آن جمله می‌توان به این موارد اشاره کرد: این طرح راهکار دو دولت را در نزاع میان فلسطین و اسراییل به رسمیت ‏می شناسد. این طرح بر این باور است که بیش از یک‌میلیون پناهجوی فلسطینی باید در یک دولت فلسطینی با چارچوبی ‏مشخص اسکان داده شوند. از سویی، شهرک‌سازی‌های اسراییل که صدها اسراییلی در آنها سکونت دارند، باید بخشی از ‏اسراییل باشند. ‏
دولت فلسطینی مدنظر آمریکا، براساس معامله قرن فقط در ۷۰‌درصد از سرزمین‌های اشغالی اسراییلی‌ها از‌سال ۱۹۶۷ ‏مستقر خواهد شد. براین اساس، اسراییلی‌ها قلمرو دولت فلسطینی را کاملا محاصره خواهند کرد. اسراییل بر کل بیت‌المقدس ‏حاکم خواهد بود، در حالی‌که پایتخت فلسطین در حومه این شهر قرار خواهد داشت. از همه جالب‌تر اینکه شهرک‌سازی‌های ‏غیرقانونی اسراییل در میان قلمرو دولت فلسطین وجود خواهد داشت. آمریکا حتی برای تحقق دولت فلسطینی مدنظر خود نیز، ‏شرایط عجیبی را تعیین کرده است. به‌عنوان مثال آمریکا می‌گوید:«دولت فلسطین قبل از اینکه به‌عنوان یک دولت حاکم مطرح ‏شود باید کاملا دموکراتیک و از نهادهای مالی در کلاس جهانی برخوردار باشد. از طرفی، کل قلمرو تحت کنترل ‏حماس(نوار غزه) باید غیرنظامی شود. خنده‌دار آنکه اسراییل باید تأیید کند که آیا دولت فلسطینی به تعهدات خود عمل کرده است ‏یا خیر. ‏
همه این موارد که در قالب مفاد معامله قرن مطرح می‌شوند، صرفا دستورالعملی برای تحقق دولت فلسطینی و برقراری به اصطلاح ‏صلح هستند و در عرصه عمل، نمی‌توان امید چندانی به آنها داشت. معامله قرن مولفه بسیار مهمی را درنظر نمی‌گیرد و آن ‏ توجه نکردن به شیوه محقق کردن مفادی است که خود آنها را مطرح کرده است. در عوض، کوشنر روی دولت‌های عربی حساب ‏باز کرده که از فلسطینی‌ها خسته شده‌اند و به صورت پشت پرده با اسراییل برای مقابله با ایران، متحد شده‌اند. آمریکا سعی دارد ‏با استفاده از این دولت‌ها، طرف فلسطینی را تحت فشار قرار دهد تا معامله قرن را بپذیرد. این درست است که دولت‌های عرب، ‏خود را سرگرم ایران کرده و نسبت به آرمان فلسطین بی‌اعتنا شده‌اند. با این حال، سیاست داخلی این کشورها هرگز به آنها ‏اجازه نخواهد داد فلسطینی‌ها را وادار کنند که حاکمیت اسراییل بر بیت‌المقدس و همچنین الحاق سرزمین‌های فلسطینی را به ‏اسراییل بپذیرند. رد طرح معامله قرن از جانب اتحادیه عرب و سازمان همکاری‌های اسلامی، مُهر تأییدی بر این واقعیت است. ‏در حقیقت، این‌طور به نظر می‌رسد که کوشنر تفسیر غلطی از وضع داشته و امیدوار بوده وعده‌های اقتصادی که دولت ‏آمریکا به فلسطینی‌ها داده، آنها را ترغیب کند رهبران خود را تحت فشار قرار دهند تا این طرح را بپذیرند. با این حال، هیچ ‏میزان از پول نمی‌تواند فلسطینی‌ها را تحریک و ترغیب کند تا غرور ملی و آرزوهای خود را قربانی کنند. کاملا قابل درک ‏است که می‌بینیم فلسطینی‌ها، بی‌درنگ معامله قرن را رد کردند.‏


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/180734/معامله-قرن-ترامپ-طرح-صلح-نیست