شهروند| جشن عروسی بود. شادی از چهره عروس و داماد و مدعوین محو نمیشد. آهنگ کردی و پایکوبی. بازی کودکان در گوشهای از تالار. خوش و بش بزرگترها در گوشه گوشه سالن. اما وقت شام میهمانان به طبقه بالای تالار دعوت میشوند، میزها پر میشود از غذا، همزمان صدای انفجار مهیبی در تالار میپیچد و بعد چند نفری فریاد میزنند آتش...آتش... میهمانان پا به فرار میگذارند، اما درهای خروج کوچک است. زنها و کودکان میان ازدحام جمعیت به زمین میخورند. در میان این جمعیت عدهای زن و کودک پلی میشوند برای عبور دیگر میهمانان. پنج میهمان کوچک جشن عروسی و پنج زن زیر دست و پاها له میشوند. فریادهایشان در میان همهمه گمشده و دیگر از آن شادی ثانیههای قبل خبری نیست. همه چیز رنگ سیاه و ماتم گرفته. پیرمردی هم در میان سیل میهمانان تاب نفس کشیدن ندارد، دستهایش را لابهلای جمعیت نمیتواند تکان دهد، دردی کشنده در قفسه سینهاش احساس میکند، نفسهایش به شماره افتاده... آخرین نفس او را همراهی نمیکند.
کامیار یکی از میهمانان است. حادثهای را که دیده باورش نمیشود؛ ازدحام جمعیت و آن شلوغی برای فرار و آن همه ترس و وحشت در چشمان میهمانان یک جشن را. خاطرش نیست در آن هنگام چه بر سر عروس و داماد آمد، اما برای صرف شام به طبقه بالای تالار رفته بودند که متوجه آتشسوزی بخاری در طبقه همکف میشوند. بلافاصله با تمام وجود به سمت درخروجی هجوم میبرند، اما تعداد زیادی از افراد زیر دست و پا میافتند، چون هرکسی تنها به فکر نجات جان خود و خانوادهاش بود. «شیلنگ گاز از کپسول جدا شد و گاز مایع هم خارج و همین باعث آتشسوزی شد، در این میان چایپز تالار آمد و خواست جلوی نشتی گاز را به وسیله خم کردن شیلنگ بگیرد، ولی شیلنگ از دستش افتاد و آتش بیشتر شد طوریکه چیزی نمانده بود خودش هم آتش بگیرد.» همزمان با آتشسوزی، برق تالار هم خاموش شد. مردم با دیدن این صحنه به سمت درهای خروجی هجوم بردند. در تاریکی شب بیشتر افراد دید نداشتند و فقط درحال خروج از تالار بودند. بهعلت ازدحام جمعیت، کسی قادر به نجات بچهها و زنانی که زیر دست و پا میافتادند، نبود. «درهای ورود و خروج تالار مانگه شهو خیلی کوچک و باریک بود و یکی از دلایل افزایش کشتهشدگان همین بود. البته برخی برای خروج از تالار مجبور به شکستن شیشهها شدند.» سامان در این حادثه مصدوم شده و برادرزادهاش را هم از دست داده است. نگاه و صدایش پر از غم است. شادی که زود رنگ سیاهی به خود گرفت. چه کسی فکر میکرد عروسی به چنین فضای تلخی ختم شود. او همزمان با انفجار همراه خانوادهاش به طرف در تالار رفت. در همین حال زنی را دید که زیر دست و پای مردم افتاده بود. وقتی خواست نجاتش دهد خودش هم مصدوم شد.« تاریکی، ترس، وحشت، نجات جان خود و خانواده، مردم را وادار به هجوم به طرف درهای خروجی تالار کرد و همین مسأله هم باعث افزایش تلفات شد.» نبود کپسول آتشنشانی، استاندارد نبودن سیستم گرمایشی تالار، ترس و وحشت مردم و هجوم به سمت درهای خروجی و خاموش شدن برق تالار در هنگام آتشسوزی ازجمله دلایل اصلی این واقعه دردناک است.
زانیار که عمهاش را در این حادثه از دست داده به خبرنگار ما میگوید: «در زمان وقوع حادثه توانستم پدر و مادر، خواهرهایم و چند نفر دیگر را نجات دهم، ولی متاسفانه عمهام فوت شد. البته کمک کردم چند نفر دیگر هم نجات پیدا کنند.» شامگاه پنجشنبه چهاردهم آذر در مراسم عروسی در تالار مانگهشهو سقز بر اثر انفجار کپسول گاز و دست پاچگی حاضران، ۱۱نفر کشته و حدود 38نفر هم مصدوم شدند.
تالار مانگهشهو در ۲کیلومتری جاده روستای ملقرنی میزبان مراسم ازدواج دو زوج سقزی بود. در مراسمی که همه اقوام و آشنایان حضور داشتند، هنگام صرف شام عروسی، ناگهان صدای انفجاری مهیب، سبب رعب و وحشت میهمانان شد و همه به سمت در ورودی دویدند.
این حادثه دردناک کردستان را در ماتم و اندوه فرو برد، به نوعی که مردم شهرهای کُردنشین کشور در فضای مجازی از هشتگهای «سقز تسلیت» و «هاوخمتانین» استفاده کردند و اینگونه بهت و ناراحتی و همدردی و تسلیت خودشان را به مردم و بازماندگان این فاجعه غمانگیز ابراز کردند.همین هم شد که استاندار سقز روز جمعه را عزای عمومی اعلام کرد. خانوادههای زیادی داغدار شده و عزیزانشان را از دست دادند. یکی خواهرش، دیگری پدر و مادرش و آن یکی همسرش و مرضیه هم دخترش را. خبر به سرعت در شهر میپیچد، یکی برای نجات آمده و دیگری برای ضبط حادثهای تلخ. تماشاچیهای زیادی آمدهاند، اما همچنان میهمانان به دنبال عزیزان خود میگردند. مادران نگران به دنبال کودکان گمشدهشان هستند، صدای فریاد مادری نگران به گوش میرسد: ههژین...ههژین... اما جوابی نمیشود. عمق فاجعه زیاد است صدای آژیرهای خودروهای امدادی بر شهر حاکم است. تصاویر در شبکههای اجتماعی جا خوش میکند، امداد شروع شده. یازده آمبولانس مصدومان را به مراکز درمانی میرسانند، عکس ههژین در شبکههای اجتماعی بهعنوان گمشده پخش شده، خبری از او نیست که نیست. دقایق به کندی میگذرد و نخستین آمار دردناک از منابع رسمی اعلام میشود. از همه اینها دلخراشتر، مرگ ههژین دختر چهارساله بود که چند ساعت بعد خبر فوتش را اعلام کردند تا این پرنده کوچک آسمانی شد. او تنها میهمان کوچک این مراسم عروسی نبود که آسمانی شد چهارکودک دیگر هم در ازدحام فرار جان باختند.
امدادرسانی به مصدومان
فرماندار ویژه شهرستان سقز میگوید این حادثه در اثر نشت شیلنگ گاز متصل به بخاری روی داد و علاوه بر کشته شدن ۱۱نفر از مدعوین، ۳۸ تن دیگر را نیز مصدوم کرد که نیروهای امدادی و اورژانس آنها را به مراکز درمانی منتقل کردند. حال دو تن از آنان وخیم است. او از اینکه قرار است دلایل وقوع حادثه بررسی شود،گفت: «اگر کسی در این خصوص سهلانگاری کرده باشد حتما برخورد خواهیم کرد.»
عامل اصلی حادثه
شهردار سقز هم تلفات این حادثه را ناشی از ترس و وحشت مدعوین حاضر در مراسم دانست و به «شهروند» گفت: «هیچیک از کشتهشدگان بر اثر آتش سوزی فوت نکردهاند، بلکه در لحظه وقوع حادثه میهمانان به علتترس به سمت درخروجی رفتند و تجمع زیاد باعث شد تعدادی از آنها روی زمین بیفتند و همین عامل باعث مرگشان شده است.» این درحالی است که استاندار کردستان هم روز گذشته اعلام کرد مالک تالار، شامگاه پنجشنبه بلافاصله بعد از وقوع حادثه به دستور دادستان بازداشت شد و روز جمعه هم یک کارگروه برای پیگیری و نظارت بر وضع ایمنی واحدهای فعال در این حوزه در سطح استان تشکیل شده است.
نشت شیلنگ گاز؛ عامل انفجار
مسئولان تالار مانگه شهو برای گرمایش محوطه داخلی از چندین بخاری متصل به کپسول گاز مایع استفاده کرده بودند و علت اصلی آتشسوزی نشت شیلنگ گاز متصل به یکی از بخاریها بوده است. اینها را هم رئیس سازمان آتشنشانی سقز میگوید. «این کپسولهای گاز مایع را به دلیل اینکه مایع داخل آن بهتر جوشش پیدا کند و گاز به راحتی منتقل شود، داخل آب گذاشتند و شعلهای هم زیر این کپسولها قرار داده بودند که طبق اعلام کارشناسان ما این شعله باعث شده شیلنگ انتقال گاز ذوب شود و گاز از آن نشت کند و در نتیجه موجب انفجار و آتشسوزی شود.» به محض اطلاع از این حادثه، نیروهای آتشنشانی به محل اعزام شدند. هر چند مردم با خبردار شدن از این حادثه راههای منتهی به تالار عروسی را مسدود کردند، ولی ماموران به سرعت وارد محل حادثه شدند و عملیات اطفای حریق را آغاز کردند.