برزو طنزنویس
دیوونهخونهس آقا دیوونهخونه! گندهبک از دیروز نشسته داره زبان میخونه، اونم آلمانی. بحران میانسالی که میگن، باید یه چیزی تو همین مایهها باشه. این همه کار میشه کرد توی وقتهای بیکاری ولی اینکه یه آدم بیمصرف با صدوبیست کیلو وزن وسط تهران یهو به سرش بزنه که بشینه زبان آلمانی یاد بگیره، قطعا بحران جدیدیه که خاورمیانه باید از این به بعد باهاش سر و کله بزنه. من نمیدونم کسی که کل زندگیش 10 میلیون هم نمیشه، میخواد ویزای شنگن بگیره بره آلمان؟ گند صربستان هم که دراومد، چهجوری میخوای بری اصلا؟آخه تو رو از گردنه حیران اونورتر رات میدن؟خلاصه دیروز نشسته بود پشت میز تحریر و هی آختن پاختن میکرد. منم از بیحوصلگی جست زدم رفتم روی میز نشستم کنار کتاب و دفترش. از اونجا که کلا بدون شوآف نمیتونه هیچکاری رو انجام بده، تا من رو دید شروع کرد به تلفظ غریبِ حرف شینِ آلمانی که زبون رو پهن میکنن وسط دهن و بزاقشون رو دو طرف لثه جمع میکنن و هوا رو با فشار از اون وسطها میدن بیرون. هی گفت: «ایش لیبه دیش» درست مثل این آدمهای خنک دوزاری که «دوستت دارم» رو به چهارپنج تا زبان بلدن بگن. آدم چقدر باید نابود باشه که واسه گربه خونگیش از این اداها بیاد! با نگاهی غرق در ابراز تاسف نگاش میکردم. حیف این حجم از اتمسفر زمین که تو اشغالش کردی. خواستم بگم بابا لااقل برو فرانسوی یاد بگیر، یه چهارتا ژوتم و موشِق بکن دلمون باز شه تو این خونه. بعد دیدم حتی تصور اینکه این کرگدنِ مظهرِ ضخامت بخواد شکمش رو بخارونه و اون همه «ژ و ق» ظریف و رمانتیک فرانسوی از دهنش بیاد بیرون، حال گربه رو به هم میزنه. از بیحالی زدم با این دست قشنگ تپلم پاککنش رو انداختم از روی میز پایین. عشق میکنه وقتی از این کارها میکنم. دست خودم نیست، نمکدون و خودکار و دکور مکورِ چینی و هر چی لبه میز باشه رو میندازم پایین و استاد در حد خرِ تیتاپ دیده حال میکنه. پاککن رو از زمین برداشت و زل زد توی چشمهای خوشگل گربهایِ نچرالم وگفت: «برزو کاش تو هم آلمانی حالیت میشد!» حالا نکشیمون رایش سوم. بچه تیزِ کف دوسلدورف، ژرمن شپردِ من. والا خود آلمانیها اگه روشون میشد میرفتن فارسی رو با لهجه شیرازی یاد میگرفتن و لذت میبردن از زندگی، چیه این زبون که انتخاب کردی؟ بعد گربه فکر میکنه زبونم لال این بابا دیگه انگلیسی رو بیخته و الکش هم آویخته و از شدت دانایی داره افعال فیوچر پروگرسیو انگلیسی از گوشهاش میریزه بیرون و واسه همین تصمیم گرفته بره سراغ آلمانی. یه تیم تحقیقاتی باید بیان مغز استاد رو کنترات بردارن و بررسی کنن که چطور میشه کسی که از آلمان فقط مدل مو و سوسیساش رو شنیده، حالا افتاده به فکر این مسخرهبازی؟ ولی من که میدونم، ذهن این بچههای معصوم رو اون ویاچاسهای بیکیفیتِ توی دستگاهگیرکنِ دهه هفتاد خراب کرد، همون موقع که حتی آلمانیها هم سبیل میذاشتن.