روایت‌ دا‌وطلبانه از امدادگری در جمعیت ‌هلال‌احمر
 
عملیات که تمام شد صدای موذن‌زاده آمد
 

 

شهروند|چند دقیقه مانده بود به سحر؛ یک خودروی پراید داخل گودال کانال افتاده بود. خودرو سه سرنشین داشت؛ یک راننده خانم، یک مرد و یک دختربچه. عملیات نزدیک به دوساعت طول کشید، وقتی عملیات به پایان رسید، صدای اذان موذن‌زاده از رادیو شنیده شد. این بخشی از روایت داوطلبانه «علیرضا نوری صفت» امدادگر جمعیت هلا‌ل‌احمر از امدادگری در ماه رمضان است. برای امدادگران جمعیت ‌هلال‌احمر خدمت در رمضان، شیرین‌تر از ماه‌های دیگر است. در سفره امدادگرها مثل همه سفره‌ها، خرما، نان و پنیر پایه ثابت است. آن‌چه در ادامه می‌آید، روایت سه داوطلب ‌هلال‌احمر از روزه‌داری، امدادگری و داوطلبی است.

همه دعوتیم؛ به خدمت
«علیرضا نوری‌صفت» دانشجوی رشته دامپزشکی است. او پایگاه امدادونجات را خانه خود می‌داند و اصلا برایش عجیب نیست که لحظه سحر یا هنگام افطار در حین یک عملیات نجات یا احیای یک مصدوم باشد. خاطره علیرضا از امدادگری در ماه رمضان خواندنی است: « سحر ماه مبارک ‌رمضان چند‌سال پیش یک خودروی پراید داخل گودال کانال افتاده بود. خودرو سه سرنشین داشت یک راننده خانم، یک مرد و یک دختربچه. عملیات نزدیک به دوساعت طول کشید، پس از فیکس خودرو، افراد مصدوم از داخل خودرو بیرون آورده و به مراکزدرمانی انتقال داده شدند. جالب این‌جاست همزمان وقتی عملیات به پایان رسید، صدای اذان موذن‌زاده از رادیو شنیده شد. آن روز را بدون سحر روزه گرفتیم، اما جالب‌تر این بود که تا پایان روز اصلا خستگی و ضعف به ما دست نداد! عملیات نزدیک به دوساعت طول کشید.  سفره‌ افطاری یک امدادگر همیشه مختصر است. اگر عملیاتی رخ دهد که با شکم پر از غذا نمی‌شود امدادرسانی کرد. ‎مثل همه سفره‌ها، در سفره امدادگرها هم خرما و نان و پنیر پایه ثابت سفره‌هاست، چون پایگاه ما در یک منطقه کویری است، مایعات و نوشیدنی بیشتری مصرف می‌کنیم. این‌جا آش‌رشته، شله‌زرد و شیربرنج طرفدار بیشتری دارد. در ماه رمضان از لحاظ روحی دلهره‌های ما در این ماه بیشتر از روزهای دیگر است. مطمئنا در این ماه انرژی و توان جسمی افراد حادثه‌دیده کمتر شده است؛ این موضوع اما باعث افزایش استرس در میان امدادگران می‌شود ولی در نقطه مقابل خدمت در این ماه برکت، شیرین‌تر از ماه‌های دیگر است؛ در این ماه همه دعوتیم؛ به بخشش، به خدمت.»

حس‌ خوب همیاری
«فاطمه نسیمی» امدادگر جمعیت هلال‌احمر شهرستان یزد امدادگر دیگری است که از خاطرات خود در رمضان برایمان می‌گوید: «در رمضان ‌سال 95 طرح 30شب، 30مسجد اجرا شد. در این طرح که با مشارکت جمعیت هلال‌احمر و شهرداری برگزار می‌شد، اجرای طرح به این شکل بود که در این 30شب ماه رمضان هرشب بعد از افطار به یک مسجد در  محله‌های مختلف یزد می‌رفتیم و از مردم تست قند و فشار می‌گرفتیم. پیش می‌آمد که در برخی از شب‌ها هیچ مراجعه‌کننده‌ای نداشتیم و مردم تنها سوال می‌پرسیدند؛ این چادر برای چه زده شده و ما توضیح می‌دادیم ولی بعضی از شب‌ها این‌قدر شلوغ می‌شد که نوار قندخون کم می‌آمد. یکی از شلوغ‌ترین شب‌ها در مسجد محله‌ در یزد بودم که استقبال مردم بسیار بود. یادم هست آن شب مردم بسیاری مراجعه کردند. شب دیگری هم در پارک شادی مستقر شده بودیم و از مردم تست قند و فشار می‌گرفتیم که یک خانم و آقا فرزندشان را که 5 یا 6‌ماه داشت، سراسیمه به سمت ما آوردند. بلافاصله کمک‌های اولیه را انجام دادیم و به نزدیک‌ترین مرکزدرمانی منتقل کردیم. لبخند آن کودک را در پایان ماجرا فراموش نمی‌کنم. آن لحظه فراموش نمی‌کنم تا سحر سیمای آن کودک روبه‌روی صورتم بود. یک لبخند که حس همیاری را در من تقویت کرد.»


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/162527/عملیات-که-تمام-شد -صدای-موذن‌زاده-آمد