همراه با هوشنگ صدفی، منتقد و کارشناس رسانه، در جست‌وجوی شادیِ رمضانی در صداوسیما
 
خنداندن مردم، دشوارتر از گریاندن
 
اگر مشی و منش مخاطب را نشناسیم، مرگ رسانه ملی را رقم زده‌ایم آفتی این روزها به جان صداوسیما افتاده که مدیران به جای استفاده بهینه از فرصت‌ها، آن را به تهدیدهای رسانه‌‏ای تبدیل می‌کنند معمولا در ضیافت با خدا شادی و معنویت جاری است، نه غم و اندوه؛ به عبارتی دیگر مدیران رسانه اغلب قاب تلویزیون ‏را با فضای مسجد و حسینیه اشتباه گرفته‌اند تلاش‌های اندک صورت گرفته درحوزه تولید برنامه شادوکمیک درطول این سال‌ها، زیرنگاه شماتت بار هواداران غم واندوه ‏رسانه مدفون شده است
 

ریما محمدزاده| حالا فقط یک یاد و خاطره خوش است؛ افطارهایی که همه اعضای خانواده را دُور هم ‏جمع می‌کرد تا برای لبخندزدنِ دسته جمعی پای تلویزیون بنشینند. تلویزیون طی این سال‌ها رویکرد ‏دیگری پیش گرفته و «با گلایه برخی از صاحبنظران اصولگرا -که قاب تلویزیون و برنامه‌های سرگرم ‏کننده آن در ماه رمضان را نوعی مقابله با رسانه منبر و مسجد قلمداد می‌کردند- رویکردش ازتولید و ‏پخش برنامه‌های طنز به سمت برنامه‌هایی با چاشنی غم و اندوه تغییر کرده.» محور برنامه‌سازی‌ها ‏به جای طنز و سرگرمی، اندوه است و غم. ماجرا طوری شده که تهیه‌کنندگان صداوسیما رقابت عجیبی ‏برای ساخت آثار اندوهناک دارند. ما برای پاسخ به این پرسش که «چرا دیگر خبری از شادی در ‏رمضان‌های صداوسیما نیست؟» سراغ هوشنگ صدفی رفته‌ایم. این منتقد و کارشناس رسانه نظرهای ‏جالبی درباره نگاه تلویزیون در برنامه‌سازی‌های مناسبتی به‌ویژه رمضان دارد. آن‌چه در ادامه می‌آید، ‏شرح گفت‌وگوی ما با صدفی است. ‏

 جناب صدفی؛ چرا برنامه‌های ماه‌رمضانِ تلویزیون با اندوه همراه است؟ انگار این رویکرد دارد به ‏یک دستورالعمل ثابت تبدیل می‌شود؛ دستورالعملی که می‌خواهد قیدِ برنامه‌های شاد و ‏سرگرم‌کننده را از رمضان‌های تلویزیون بگیرد.‏
زنده یاد قیصر امین‌پور در باب غم و اندوه شعری دارد که شاید به‌گونه‌ای طنازانه پاسخ مجملی بر ‏پرسش شما باشد: «محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید/خطوط منحنی خنده را خراب کنید.» به باور ‏مدیران رسانه ملی تأثیر برنامه‌های غمناک بیشتر از برنامه‌های طنز و کمیک است؛ به‌خصوص درماه ‏رمضان که از منظر مذهبی جایگاه خاصی دربین مدیران تلویزیون دارد. تجربه موفق ‏برنامه‌های شاد و طنازانه دهه 80 هم نتوانست تغییری در وضعیت برنامه‌سازی سال‌های اخیر ‏ایجاد کند. البته خوشبختانه برنامه‌های اندوهبار تلویزیونی از برنامه‌های ماورایی اواسط دهه ‏80 تا حدی فاصله گرفته که مایه خرسندی مخاطبان عام وخاص است؛ ولی همچنان رسانه ملی نیاز به ‏تغییراتی در نگرش به ساخت برنامه‌های  مناسبتی دارد؛ چراکه هنوز مدیران رسانه ملی نتوانستند شادی ‏و غم را در برنامه‌سازی تلویزیون بازتعریف کنند. ‏
 مشکل کار کجاست؟ این بازتعریف چرا
 انجام نمی‌شود؟
 باید یک بار برای همیشه درسیاست‌گذاری کلان برنامه‌سازی مشخص شود که کنداکتور ماه رمضان در ‏گزینه شادی افزایی قرار دارد یا غمباری. براساس باور و نگاه معنوی مخاطبان، ماه رمضان ماه ضیافت ‏خدا نام گرفته است؛ هرچندکه بنا به نگاه عرفی و حرفه‌ای دست‌اندرکاران تلویزیون، ماه رمضان مخالف ‏نگاه بینندگان تلویزیونی است. معمولا درضیافت با خدا شادی و معنویت جاری است نه غم واندوه. به ‏عبارتی دیگر مدیران رسانه اغلب قاب تلویزیون را با فضای مسجدوحسینیه اشتباه گرفته‌اند و تلاش‌های ‏اندک صورت گرفته درحوزه تولید برنامه شادوکمیک درطول این سال‌ها، زیرنگاه شماتت بار هواداران غم ‏واندوه رسانه مدفون شده است. گاهی تصور می‌کنم برنامه‌سازان تلویزیونی خندیدن راهم فراموش کرده‌‏اند و صد البته هنوز نمی‌دانند چقدر در مخاطب گریزی رسانه ملی با تولید چنین برنامه‌های غمناک نقش ‏پررنگی دارند‎.‎
 برنامه‌سازان تلویزیون چرا دنبال ساخت کارهای شاد و سرگرمی‌محور نمی‌روند؟ کار برای ‏ماه رمضان چه تفاوت‌هایی دارد؟
در دهه80 شبکه تهران باهنجارشکنی در برنامه‌سازی جشن رمضان را به شکل یک برنامه مجری ‏محور راه‌اندازی کرد که بازتاب خوبی داشت. فارغ از بازخورد برنامه در جامعه و جذب مخاطبان، عنوان ‏برنامه نشان از نوعی خلاقیت و نوآوری داشت. این برنامه درشبکه‌های تلویزیونی فراگیر، تاثیری مثبت ‏داشت؛ هرچند دیری نپایید که باکج سلیقگی یکی از مجریان این برنامه هم لطمه خورد. در دهه80، ‏بازآفرینی سریال‌های تلویزیونی با چاشنی طنز در رسانه ملی، خوب جواب داد. ‏ساخت برنامه‌های«خانه به دوش» و «بزنگاه» با کارگردانی و بازیگری رضا عطاران ازجمله کارهای ‏موفق این دوره بود. هرچند در نقطه مقابل، تفکر دیگری در تلویزیون مبلغ برنامه‌های ماورایی و عرفانی ‏چون «او یک فرشته بود» و «صاحبدلان» بود. خوشبختانه براساس برنامه ازقبل تعیین شده یا بدون برنامه، آن ‏سال‌ها درکنار برنامه‌های اندوهبار، برنامه‌های کمیکی هم از قاب تلویزیون پخش شد که تا حدودی تلخی ‏برنامه‌های غمناک راخنثی کرد.‏
 و چرا کارهای دهه 80 و سریال‌های طنز آن دیگر تکرار نشد؟
به‌نظرم ساخت برنامه‌های طنز مستلزم داشتن تیم قوی در پردازش متن و اجراست. طبعا با این بودجه‌های ‏اندک و سرعت تولید روزانه در رسانه ملی نمی‌توان کار قوی و مخاطب‌پسند ارایه کرد. فقدان برنامه‌سازان ‏و بازیگران  خلاق هم خود مانع بزرگی بر سر راه این نوع برنامه‌سازی است. درحالی‌که مدیران تلویزیون ‏می‌دانند با برنامه‌های طنازانه بهتر می‌توانند با تهاجم فرهنگی شبکه‌های ماهواره‌ای مقابله کنند. تجربه ‏ساخت و پخش فصل نخست خندوانه و دورهمی این موضوع را به خوبی اثبات کرد. البته نباید سوادبصری ‏و رسانه‌ای مخاطبان را نادیده گرفت. خنداندن مردم دشوارتر از گریاندن آنهاست. شاید در مساجد یا تکایا ‏شاهد بودید روضه‌خوان هنوز وارد فضای تراژیک واقعه کربلا نشده، عده‌ای از مخاطبان از غم و اندوه ناله ‏سرمی‌دهند. از قدیم گفته‌اند «اشکمان کنارمشکمان است.» به عبارتی سبک زندگی ما ایرانی‌ها بیشتر با غم ‏واندوه گره خورده
 تا خنده‎.‎
  به نظر شما اصلا در رمضان نیازمند تفکیک‌سازی در محتوای برنامه‌سازی‌ها هستیم؟
رادیوگاهی برای تبلیغ برنامه‌هایش نمونه‌هایی ازبرنامه‌های پخش شده درصبح، نیمروز، عصر و شب ‏را پخش می‌کند که  نشان‌دهنده شناخت حرفه‌ای برنامه‌سازان و مدیران رادیو از تفکیک زمان‌بندی پخش ‏برنامه و آشنایی با نبض مخاطبان است. متاسفانه این نوع نگاه حرفه‌ای رادیو در تولیدوپخش برنامه‌های ‏تلویزیون مدت‌هاست کنارگذاشته شده است؛ هرچند با تنوع شبکه‌های داخلی و خارجی، مخاطبان ‏منتظر برنامه‌سازان نمی‌مانند و در صورت عدم رضایت از برنامه، کانال را عوض می‌کنند، لذا اگر منش ‏ومشی مخاطب رانشناسیم مرگ رسانه ملی را رقم زده‌ایم. هیچ مخاطب منصف و
 ایران دوستی علاقه ‏ندارد برنامه‌های شبکه‌های خارجی را تماشا کند، اما نداشتن سواد حرفه‌ای در رسانه ملی باعث شده که ذائقه ‏و سلیقه مخاطبان فراموش شود و تنها به نظرسازی آمار بینندگان فرضی شبکه‌های  تلویزیون بسنده کنیم ‏و از ارزشیابی واقعی برنامه‌ها توسط مخاطبان جا بمانیم. آفتی این روزها به جان رسانه ملی افتاده که ‏مدیران جوان به جای استفاده بهینه از فرصت‌ها، آن را به تهدیدهای رسانه‌ای تبدیل می‌کنند. حذف برنامه‌‏های مجری محور قوی و جذاب موجب ریزش مخاطبان می‌شود. با وجود نگاه‌های مخالف و موافق ‏در تلویزیون بر این باورم در ماه رمضان باید بین مدیران شبکه‌ها توافقی صورت گیرد که تم و بن مایه سریال‌‏های تلویزیونی صرفا در فضای غم موج نزند تا بتوان مجموعه علایق بینندگان جامعه را نسبت به برنامه‌‏های متنوع جلب کرد. همان تقسیم کاری که هم‌اینک بین شبکه‌های نسیم، نمایش و شبکه‌های ملی ‏وجود دارد‎.‎
  ویژه ‌برنامه‌های سحر و افطار صداوسیما را چطور ارزیابی می‌کنید؟ برنامه‌‏سازی برای این دو زمان چه ویژگی‌ها و تفاوت‌هایی دارد؟
به‌نظرم باتوجه به ماهیت معنوی سحر نوع برنامه‌ها بیشتر باید صبغه معنوی و عرفانی داشته باشد و با حال ‏وهوای مخاطبان سحرخیزهمگون شود. درحالی که مخاطبان برنامه‌ها در افطار اعضای خانواده هستند که ‏علاقه دارند برنامه‌های سرگرم‌کننده و فانتزی را تماشاکنند، بنابراین باید بین این دو زمان‌بندی متفاوت ‏و نوع مخاطبان برنامه‌ها تفکیک قایل شد. موضوعی که کمتر این روزها به تفاوت ماهوی این دو زمان‌بندی ‏در ماه رمضان و برنامه‌سازی آن توجه می‌شود. امیدواریم درسیاست‌گذاری آتی تلویزیون، برای تقویت ‏جایگاه رسانه‌ای به این تفاوت‌ها بیش از پیش توجه  شود‎.‎
 نبود مجریان و برنامه‌های معمول رمضان را در فضای فعلیِ تلویزیون چقدر موثر می‌دانید؟
فقدان مجریان آشنا به مسائل عرفی و مذهبی در برنامه‌های رمضان رسانه ملی کاملا مشهود است. داشتن ‏دانش مذهبی، دایره واژگان بالا، خلاقیت در اجرا با چاشنی شادی ازجمله ویژگی‌های برخی مجریان سنتی ‏تلویزیون بود که امروزه به دلایل افزایش سن، تغییرسلیقه مدیران و مخاطبان دیگر شاهد اجرای آنان ‏نیستیم؛ درحالی‌ که تنوع مجریان جوان با قابلیت‌های مختلف می‌تواند سرمایه فرهنگی خوبی برای رسانه ‏ملی باشد اما مردم عادت کرده‌اند در مناسبت‌های مذهبی همچنان شاهد اجرای مجریان توانمند مذهبی ‏تلویزیون باشند. البته این نکته را هم نباید کتمان کرد که مخاطبان و مجریان برنامه‌های رمضانی تا حدی ‏پوست انداخته‌اند. علاوه بر آن، الگوسازی برخی برنامه‌های مناسبتی سرگرم‌کننده رمضانی توانست ‏با ایجاد جذابیت و فضای طنزآمیز ادامه تولید خود را به مخاطبان تحمیل کند. از نمونه بارز این برنامه‌ها می‌توان ‏به مجموعه پایتخت ۴ و دودکش اشاره کرد‎.‎
 به‌ نظرشما جای چه برنامه‌ یا افرادی در رمضانِ صداوسیما خالی است؟ برای مثال مخاطب‌های ‏تلویزیون چندسال به دیدنِ رضا عطاران در قاب افطار عادت کرده بودند. چرا این روند متوقف ‏شد و ادامه پیدا نکرد؟
به نظرم فقدان حضور بازیگران طنازی چون عطاران، لولایی، غفوریان، جعفری، خمسه، تنابنده، ‏آقاخانی، برق‌نورد، گرجستانی و مهران‌فر بیش‌ ازپیش در برنامه‌های رمضانی قابل لمس ‏است. هرچند با گلایه برخی از هنرمندان اصولگرا که قاب تلویزیون و برنامه‌های سرگرم‌کننده آن در ماه ‏رمضان را نوعی مقابله با رسانه منبر و مسجد قلمداد می‌کردند، رویکرد تلویزیون از تولید و پخش برنامه‌‏های طنز به سمت برنامه‌هایی با چاشنی غم و اندوه تغییر کرد. درشرایط موجود، بهتر بود کارگردانان ‏صاحب سبک و موفقی چون سیروس مقدم، رضا عطاران و سعید آقاخانی که رگ خواب مخاطبان تلویزیون ‏را بهتر می‌شناسند، درحوزه تولید برنامه‌های رمضان فعال باشند. البته عطاران با ورود به سینمای حرفه‌ای ‏تا حدودی از قاب تلویزیون فاصله گرفت و بعید می‌دانم درشرایط موجود با قاب رسانه ملی آشتی کند؛ ‏با اینکه او با تلویزیون شناخته شد و درحوزه هنری بالا آمد. هرچند نمی‌توان اختلاف سلیقه و تفاوت نگاه‌‏های هنرمندان درباره سبک رفتاری تلویزیون با اتفاقات سیاسی سال‌های گذشته را نادیده گرفت. به نظر می‌رسد رسانه ‏ملی قانون نوشته یا نانوشته‌ای درباره همکاری یا عدم همکاری با برخی هنرمندان را در برنامه کاری دارد ‏که موجب توقف همکاری رضا عطاران با برنامه‌های تلویزیون شده است، البته این نوع رفتارها تنها به ‏عطاران محدود نیست؛ مهران مدیری هم تا قبل از پخش اولین برنامه «دورهمی» همین وضع را داشت‎.‎
 اصلا آیا صداوسیما اراده‌ای برای ساخت برنامه‌های شاد و سرگرم‌کننده دارد؟ نمونه‌ موفقی ‏در رمضان سراغ دارید؟ دلیل موفقیتش را چه می‌دانید؟
مدیران رسانه ملی بدشان نمی‌آید که برنامه‌ها گل کنند و مخاطب جذب کنند ولی هرنوع برنامه موفق، ‏تهدیدهایی را به همراه دارد. تجربه توقف برنامه نود هم از این نوع نگاه‌ها نشأت می‌گیرد. گاهی شهرت ‏یک فرد یا برنامه آفتی برای قاب رسانه ملی است. برنامه‌های «خانه به دوش» ، «بزنگاه»، «دودکش» و «پایتخت ۴» جزو برنامه‌های موفق رمضانی بوده‌اند. به نظرم نوع سوژه‏، کارگردانی، پردازش قصه و حضور بازیگران طناز نقش موثری در ایجاد جذابیت برنامه داشتند. علاوه ‏بر آن، روایت زندگی افراد متوسط جامعه با فرازونشیب‌های موجود نوعی همزادپنداری را ایجاد می‌کرد‎.‎
 مدتی است که صداوسیما رویکردی «سلبریتی‌محور» پیش گرفته. این ماجرا را چطور ‏ارزیابی می‌کنید؟
‎ ‎سلبریتی‌ها این روزها در فضای مجازی دنبال‌کننده‌های بی‌شماری دارند. لذا اجرای برنامه توسط آنان هم ‏می‌تواند به وجهه رسانه ملی مقبولیت بدهد و هم میزان مخاطبان این افراد را درشبکه‌های ‏اجتماعی افزایش دهند، به نوعی که قاعده برد- برد برای طرفین ماجرا حاکم است. گذشته از آن، حامیان مالی ‏برنامه‌های تلویزیونی علاقه دارند به جای سرمایه‌گذاری روی مجریان جوان و گمنام از سرمایه‌های ‏فرهنگی مشهور از ابتدای پخش برنامه سودی ببرند‎.‎

به یاد رمضان‌های شادِ دهه 80‏
  در دهه80، بازآفرینی سریال‌های تلویزیونی با چاشنی طنز در رسانه ملی، خوب ‏جواب داد. ساخت برنامه‌های «خانه به دوش» و «بزنگاه» با کارگردانی و بازیگری رضا عطاران ازجمله ‏کارهای موفق این دوره بود.‏
  در دهه ۸۰ شبکه تهران با هنجارشکنی در برنامه‌سازی جشن رمضان را به شکل یک برنامه مجری‌محور راه‌‏اندازی کرد که بازتاب خوبی داشت، فارغ از بازخورد برنامه درجامعه و جذب مخاطبان، عنوان برنامه نشان از نوعی ‏خلاقیت و نوآوری داشت. این برنامه درشبکه‌های تلویزیونی فراگیر، تاثیری مثبت داشت؛ هرچند دیری نپایید که ‏با کج‌سلیقگی یکی از مجریان این برنامه هم لطمه خورد.‏
 تجربه موفق برنامه‌های شاد و طنازانه دهه80 هم نتوانست تغییری در وضعیت برنامه‌سازی سال‌های اخیر ‏ایجاد کند.‏

نام‌های عزیزِ گفت‌وگو

• مدیران رسانه ملی بدشان نمی‌آید که برنامه‌ها گل کنند و مخاطب جذب کنند؛ ولی هرنوع برنامه موفق، ‏تهدیدهایی را به همراه دارد. تجربه توقف برنامه نود هم از این نوع نگاه‌ها نشأت می‌گیرد. گاهی شهرت ‏یک فرد یا برنامه آفتی برای قاب رسانه ملی است.‏
• برنامه‌های «خانه به دوش»، «بزنگاه»، «دودکش» و «پایتخت ۴» جزو برنامه‌های موفق رمضانی بوده‌اند.‏
• درشرایط موجود بهتر بود کارگردانان صاحب سبک و موفقی چون «سیروس مقدم»، «رضاعطاران» ‏و«سعیداقاخانی» که رگ خواب مخاطبان تلویزیون را بهتر می‌شناسند، درحوزه تولید برنامه‌های رمضان فعال ‏باشند.‏
• رسانه ملی قانون نوشته یا نانوشته‌ای درباره همکاری یا عدم همکاری با برخی هنرمندان را در برنامه کاری دارد ‏که موجب توقف همکاری «رضا عطاران» با برنامه‌های تلویزیون شده است، البته این نوع رفتارها تنها به ‏عطاران محدود نیست؛ «مهران مدیری» هم تا قبل از پخش اولین برنامه «دورهمی» همین وضع را داشت‎.‎
• الگوسازی برخی برنامه‌های مناسبتی سرگرم‌کننده رمضانی توانست با ایجاد جذابیت و فضای طنزآمیز ادامه ‏تولید خود را به مخاطبان تحمیل کند. از نمونه بارز این برنامه‌ها می‌توان به مجموعه «پایتخت 4» و «دودکش»  اشاره کرد‎.‎
• به نظرم فقدان حضور بازیگران طنازی چون عطاران، لولایی، غفوریان، جعفری، خمسه، تنابنده، آقاخانی، برق ‌نورد، گرجستانی و مهران‌فر بیش ازپیش در برنامه‌های رمضانی قابل لمس است.‏

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/162509/خنداندن-مردم،-دشوارتر-از-گریاندن