شهروند| فیلم «دیدن این فیلم جرم است» در جشنواره واکنشهای صفر و صدی زیادی بهبار آورد. فیلمی شبیه به آژانس شیشهای، درباره گروگانگیری یک تبعه انگلیس توسط فرمانده بسیجی که از تساهل با غرب شاکی است که خیلیها را به همدلی با قهرمانش واداشت و خیلیها را به تکرار هزارانباره این ادعا که «دوره این حرفها گذشته». رضا زهتابچیان، کارگردان این فیلم، اما با اشاره به اینکه «همزاد حاتمیکیا هستم» گفت: «این فیلم را به دندان کشیدهام تا ساخته شد.» او درباره اینکه با این همه شعار سیاسی حاکمیتی چه آیندهای برای فیلمش متصور است، گفت: «این فیلمنامه به بسیاری از نهادهای مربوطه ارایه شد، اما کسی قبول نکرد این فیلم را تهیه کند و تنها حوزه هنری برای ساخت فیلم موافقت کرد. احتمال اکراننشدن فیلم را میدهم؛ این فیلم سطح رویی را نشان میدهد، اما مشکل اصلی در عمق است.» کارگردان فیلم «دیدن این فیلم جرم است» ضمن اشاره به اینکه «بهدنبال انتقال حس وحدت ملی به مخاطب بوده » گفت: «من هیچ تصویری از حاکمیت ایران و سپاه نشان ندادهام. در این فیلم برای ما مهم این بود که محدود به لباسها نشویم و به همین دلیل هم در فیلم در میان بسیجیان، چادریها، سپاهیها، سردارها و... دو دسته وجود دارد. سعی کردیم به مخاطب بگوییم با پیشفرضها با این موقعیت مواجه نشوید و قضاوت نکنید. در این فیلم حس مخاطبان وحدت ملی است، اما مسأله من وحدت ملی نبود.» کارگردان در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: «۲۰سال پیش در نشست خبری «آژانس شیشهای» گفتند چرا فیلم را از روی «بعد از ظهر سگی» ساختهاید. حالا فیلم ما را میگویند از آژانس شیشهای ساختهاید، احتمالا ۲۰سال بعد هم به فیلم دیگری میگویند چرا از روی فیلم «دیدن این فیلم جرم است» ساختهاید!»