آنهایی که گذرشان به باغ فین کاشان افتاده و عمارت زیبای آن و درختان سربهفلک کشیدهاش را دیدهاند، یحتمل حمام کوچکی که در گوشه باغ قرار گرفته است را نیز از نظر گذراندهاند که اگر چنین نکرده باشند، خسرانی بس عظیم متحمل شدهاند؛ چه آنکه به عقیده برخی همه اعتبار این باغ به همین حمام کوچکش است که 167 سال پیش در 20 دی 1230 خورشیدی، میرزا تقیخان فراهانی معروف به امیرکبیر را در آن رگ زدند و کشتند! اتفاقی که سالها بعد در سریال تلویزیونی «سلطان صاحبقران» به کارگردانی علی حاتمی و با بازی ناصر ملکمطیعی در نقش امیر به نمایش درآمد و صحنهای با این دیالوگ زیبا مزین شد که «مرگ حق است اما به دست شما بسی مشکل! اما شوق از میان شما رفتن مرگ را آسان میکند.»
صدراعظم صریحاللهجه
«قربانت شوم، الساعه که در ایوان منزل با همشیره همایونی به شکستن لبه نان مشغولم خبر رسید که شاهزاده موثقالدوله حاکم قم را که به جرم رشاء و ارتشاء معزول کرده بودم به توصیه عمه خود ابقاء فرموده و سخن هزل بر زبان راندهاید. فرستادم او را تحتالحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که اداره امور مملکت با توصیه عمه و خاله نمیشود. زیاده جسارت است. تقی» این نامهای است منسوب به امیرکبیر و خطاب به ناصرالدینشاه که بسیاری به صحت و سقمش مشکوک بوده و برخی مورخان همچون خسرو معتضد نیز درستیاش را تأیید کردهاند. احتمالا بعد از خواندن این نامه برخی به شاه جوان قاجار حق خواهند داد که بر امیر خشم گرفته ابتدا او را از صدراعظمی خلع کرده، سپس تبعیدوار به کاشان فرستاده و نهایتا حکم قتلش را امضا کرده باشد! نامه درست باشد یا جعلی شکی نیست که امیر در مواجهه با ناصرالدینشاه که از نوجوانی وظیفه تربیتش را بر عهده داشت، صریحاللهجه و بیرودربایستی بود و هیچگاه به جهت حفظ شأن شاهانه خود را سانسور نمیکرد.
خونی در رگهای شاه
جمله اقدامات امیرکبیر نشان از این دارد که او سالها از زمانه خود جلوتر بود. شاید امروز از مشی عملگرایانه امیر و سفتی و سختی او در برخورد با اطرافیان فرصتطلب شاه و دولتمردان بیلیاقت با صفت «بیسیاستی» یاد شود، کما اینکه دسایس و زمینهچینی همین افراد عاقبت موجب امضای سند قتل امیر از سوی شاه 20 ساله قاجار شد. برخی اسناد دخالت سفارتخانههای روس و انگلیس را نیز در این قضیه خصوصا داستان خلع بیتاثیر ندانستهاند؛ هر چند که پس از ماجرای رگزدن امیر هر دو دولت شدیدا معترض دربار ایران شدند. بعد از قتل امیرکبیر، عزتالدوله همسر او که خواهر تنی شاه بود جسد را به کربلا برد و آنجا دفن کرد. تاجالملوک و همدمالملوک دختران امیر بعدها با پسرداییهای خود مظفرالدین میرزا (مظفرالدینشاه) و مسعود میرزا (ظلالسلطان) ازدواج کردند که از بطن تاجالملوک، محمدعلی میرزا زاده شد تا ششمین شاه قاجار بدینسان حظی از خون امیر در رگهای خود داشته باشد.