جشن 40سالگی و لزوم همدلی
 

 

سیامک رحمانی| یک- اتفاقاتی که در کارخانه نیشکر هفت‌تپه افتاد و به دنبال آن ماجرای اسماعیل بخشی، بی‌تردید افکار ‏جامعه را پریشان کرده است. این روزها که فشار برای محدودکردن ‏و از کارانداختن فضای مجازی بالا رفته، باید از کارکرد این فضا متشکر بود. دنیایی که اگرچه نامش ‏مجازی است، اما حقیقتا به خوبی می‌تواند نقش رابط را میان شهروندان و مسئولان ایفا ‌کند. تصور این‌که اگر اینترنت و شبکه‌های اجتماعی نبودند، موضوعی مثل آن‌چه برای اسماعیل بخشی اتفاق افتاد، چقدر ‏بازتاب پیدا می‌کرد، سخت نیست. اما حالا او و روایتش سه قوه را به واکنش واداشته‌اند و مایه ‏خشنودی و دلگرمی جامعه بود که روسای قوای مجریه و مقننه در کمترین زمان دستور بررسی و ‏رسیدگی به ماجرا را دادند. دیدار نمایندگان مجلس با مسئولان وزارت اطلاعات هم نشان‌دهنده ‏مسئولیت‌شناسی بالا برای احقاق حق یکی از آحاد مردم بود. هرچند که نتیجه آن چندان مورد استقبال ‏افکار عمومی قرار نگرفت و برداشت این بود که نمایندگان عجولانه و بدون بررسی بیشتر قضیه و ‏شنیدن روایت اسماعیل بخشی به قضاوت رسیده‌اند، اما آن‌چه باعث تأسف و اصلا انگیزه نوشتن این ‏مطلب شد، صحبت‌های مسئولان دولتی بود که از شکایت وزارت اطلاعات از اسماعیل بخشی خبر ‏دادند. کاری که البته حق دولت است و نباید اجازه دهد کسی اعتبار و خدماتش را زیر سوال ببرد، اما در ‏جایی که برای مردم حساسیت به وجود آمده و عده‌ای نگران رفتارهای غیرقانونی با یک شهروند ‏هستند، وقتی که روسای دو قوه دستور بررسی داده‌اند و بحث چنان بالا گرفته که مطبوعات سراغ ‏بحث‌های مجلس قانونگذاری در زمان نوشتن ماده ممنوعیت شکنجه رفته‌اند، این سرعت عمل و تهدید ‏به شکایت از طرف وزارت اطلاعات چقدر می‌تواند جامعه را اقناع کند. چقدر می‌تواند امیدواری بدهد ‏که  مسئولان خود را خدمتگزار مردم و پاسخگو می‌دانند و به دنبال اجرای قانون و عدالت‌‏اند. با این شیوه اگر خدای‌نکرده درجایی خطای دیگری از مرجعی سر زده باشد، کسی جرأت می‌کند ‏آن را به سطح رسانه‌ها بکشد و انتظار برخورد توأم با آرامش و انصاف داشته باشد؟ درشرایطی که ‏بسیاری نگران فاصله‌گرفتن مردم از مسئولان هستند و آن را آفت بزرگ شرایط بحران اقتصادی و ‏تحریم می‌دانند، این‌همه دستپاچگی برای جمع‌کردن یک پرونده، به کم‌شدن شکاف بین مردم و مدیران ‏خواهد انجامید؟
دو- «شهید دادیم که رفاه افزایش و تورم کاهش یابد؟» این تیتر سخنرانی یکی از بزرگان کشور است ‏که روز گذشته بازتاب بسیاری داشت. تیتری که در ابتدا به نظر می‌رسد افعال یا واژه‌های آن اشتباه ‏باشد. یعنی انتظار این است که ایشان گفته باشند: «شهید دادیم که رفاه کاهش و تورم افزایش یابد؟» اما ‏به متن که مراجعه می‌کنید، در کمال شگفتی می‌بینید که نه! حرف همان است که در تیتر آمده. مفهوم آن‌‏هم منطبق با نگاهی نزد برخی مسئولان است که مشکلات اقتصادی را طبیعی می‌دانند و بر این گمان ‏هستند که مردم باید از آن استقبال کنند یا حداقل راحت با آن کنار بیایند. بگذریم از این‌که معمولا ‏گویندگان چنین جملات و شعارهای خود چه نسبتی با مشکلات مردم دارند و چقدر رنج اقشار تحت‌‏فشار را درک می‌کنند. به این‌که مدعیان و نهادهای تحت امرشان چه سهمی از بودجه کشور دارند و ‏چطور می‌توانند متوجه شوند که کارگری با حقوق یک‌میلیون تومان، با چندماه عقب‌افتادن دریافتی ‏چگونه باید روزگار بگذراند. اینها همه چندان مهم نیست، مهم نگاه این بزرگان به جامعه است. انگار نه ‏این‌که بخشی از خواسته‌های مردم و وعده‌های امام و دیگر انقلابیون در‌ سال 57 رفع تبعیض‌ها و کم‌‏کردن فاصله‌ طبقاتی و رسیدگی به مستضعفان بوده است.

  آیا لازم است تکرار کنیم که امام(ره)  چندبار از ‏مستضعفان و ظلمی که بر آنها رفته، صحبت کرده؟ یعنی مشخص نیست که همه این شعارها و ‏صحبت‌ها برای رهاندن فقرا یا به ادبیات امروز قشر آسیب‌پذیر از شرایط سخت زندگی و بالابردن رفاه ‏مردم بوده است؟ کسی که می‌گوید ما برای افزایش رفاه و کاهش تورم انقلاب نکردیم و شهید ندادیم، ‏دقیقا چه نگاهی به حکومت دارد؟ هیچ مسئولیتی برای مسئولان قایل است یا تنها به امتیازات حاکمیتی ‏بها می‌دهد؟ در 40سالگی انقلاب روا نیست طوری سخن بگوییم که انگار مردم رعیت‌اند و باید در خدمت منویات مسئولان باشند.
سه- این‌که آذری‌جهرمی و بطحایی، وزرای دولت این‌قدر مورد اقبال عمومی‌اند و درجامعه و فضای ‏مجازی جزو وزرای نسبتا موفق ارزیابی می‌شوند، احتمالا بی‌ارتباط با حضور دایمی‌شان در جامعه و ‏دیالوگ‌شان با شهروندان نیست. این‌که مشهود است تصمیمات‌شان براساس نیازهای حال حاضر کشور ‏و مردم گرفته می‌شود و خود را خدمتگزار مردم می‌دانند و منتی سر ملت ندارند. احساسی که بعضی از ‏مسئولان درکی از آن ندارند. نمونه‌اش را می‌شد در ماجرای اخیر برنامه «فرمول یک» دید. اگرچه ‏نمایندگان مجلس هر درخواستی را برای ممنوع‌‌شدن حضور حجت‌الاسلام زائری در سیما تکذیب ‏کردند و مشخص شد طبق معمول تصمیم از طرف جام‌جمی‌ها بوده، اما کم‌تحملی وکلا قابل پذیرش ‏نیست. بهارستانی‌ها که در بسیاری موارد بزرگتر که حق عمومی در میان بوده، واکنشی نداشته‌اند، چرا ‏باید تا انتقادی از آنها می‌شود، ولو نادرست، طرف مقابل را بازخواست کنند و به بهانه‌شان مجلس، ‏مانعی بر سر آزادی بیان به وجود آورند. به نظر می‌رسد این شیوه‌ها با آن‌چه که انقلابیون 40‌سال قبل ‏به دنبالش بودند، فاصله بسیاری دارد. بنای انقلاب بر این بود که مردم صاحب مملکت باشند و مسئولان ‏خدمت کنند. این نگاه از بالا به پایین برخی از مسئولان و این‌که خرج خود را از مردم جدا می‌کنند، کمترین خدمتی به کشور و انقلاب نیست و ‏شاید بهترین زمان برای رسیدگی به این دست بزرگواران همین جشن‌های 40‌سالگی باشد. نکته‌ای که ‏رئیس‌جمهوری هم بر آن تأکید کرد و گفت: «در آستانه بهمن‌ماه همه باید خودمان را برای یک جشن ‏بزرگ ۴۰سالگی انقلاب آماده کنیم. مظهر آن جشن راستگویی است، آن نیست که چراغانی کنیم و ‏پرچم نشان دهیم، مظهر آن جشن، کمک به همدیگر است، مظهر آن جشن وفای به عهد، ایستادگی، ‏وحدت و اتحاد است.»‏


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/152217/جشن-40سالگی-و-لزوم-همدلی