امیرحسین خواجوی روزنامهنگار
حادثهای هولناک در یکی از مدارس اصفهان، کودکآزاری به تعدادی از دانشآموزان یک مدرسه پسرانه، تجمع اولیای دانشآموزان در مقابل مدرسه و جو ملتهب این روزهای اصفهان، بازداشت یک متهم 50 ساله که گفته میشود از اعضای انجمن اولیا و مربیان این مدرسه بوده، تعدادی از اولیا فرزندانشان را به پزشکی قانونی بردند تا ابعاد احتمالی دیگر این حادثه فاش شود، گفته میشود سرویس بهداشتی این مدرسه محل وقوع این جرایم هولناک بوده است، مقامات قضائی اصفهان تاکنون فقط کودکآزاری را قطعی اعلام کردهاند و تحقیقات بیشتر ادامه دارد.
همه این گزارههای خبری آشنا نیست؟ همین چند ماه پیش بود که مدرسه معین و اتفاقات آن چند روزی در صدر خبرهای داخلی بود. در آن حادثه هم ماجرا از سوی یکی از دانشآموزان فاش شد و بعد هم چند خانواده با ادعای تجاوز به به فرزندشان شکایت کردند و همین کافی بود تا مدرسه معین و رفتارهای غیراخلاقی یکی از کارکنان آن با تعدادی از دانشآموزان خبر ساز شود.
این اخبار باوجود هیاهو و جنجالی که باخودش به دنبال دارد، با همان سرعت هم فروکش میکند. شاید بتوان گفت این میرایی زودرس و سریع از خصوصیات این دست از اخبار است، اما نکتهای که در این میان عموما مورد غفلت قرار میگیرد، آن چیزی است که ماهها و شاید هم سالها با قربانیان و حتی متهم یا متهمان آن همراه است. منظور تاثیرات روحی، روانی است که همچون باری عذابآور بردوش افراد درگیر این حوادث سنگینی میکند.
این افراد مورد آزار قرار گرفته که عمدتا هم سن وسال کمی دارند، در معرض شدیدترین فشارهای روحی و روانی قرار میگیرند. اینکه سرنوشت تحصیلی این دانشآموزان چه میشود؟ تصورش را بکنید، یک بچه 9 ساله دچار چنین آزاری شده باشد. او چطور میتواند در همان مدرسه ادامه تحصیل دهد؟ سایر بچهها با او چگونه برخورد میکنند؟ اساسا او دیگر چون گذشته به تحصیل و درس خواندن علاقه دارد؟ آیا این حوادث باعث نمیشود که تا مدتها از هرگونه فضای آموزشی گریزان باشد؟ قربانیان این حوادث نیاز قطعی به مشاوره و روان درمانگر دارند، اما آیا نظام آموزشی ما و مشخصا آموزش و پرورش برای بهبود و درمان این بچهها که در یک محیط آموزشی مورد اذیت آزار یا تجاوز قرار گرفتهاند، اقدامی انجام میدهد؟ از سوی دیگر اولیای این دانشآموزان هم نیاز به مشاوره دارند، آنها هم ضربه مهلکی را متحمل شدند که باید ضمن مداخله روانی نحوه برخورد با فرزند قربانی خود را هم فرا بگیرند. از دیگر سو متهمان این پروندهها هم بعد از مدتی به حال خودشان رها میشوند و پس از تحمل محکومیت (با توجه به اینکه در موارد بسیاری جرم تجاوز اثبات نمیشود) دوباره به اجتماع بازمیگردند بدون اینکه اختلالات و مشکلات جنسی آنها درمان شده باشد و این یعنی افزایش احتمال وقوع حوادث دیگری از این دست.