کمک به همنوع جزیی از وجود آنهاست. پرستاران، مهر و عطوفت مادری را با دست نوازش پدری یکجا دارند. بیدلیل نیست كه سفید میپوشند. آخر؛كارشان عشق میخواهد، صبر میخواهد و مهمتر از آن از خود گذشتگی. کم نیستند پرستارانی که به صورت داوطلبانه لباس جمعیت هلالاحمر را هم به تن کرده اند تا در مواقعبحرانی، مرهمی باشند بر زخمهای آسیبدیدگان. هادیغروی اما میان پرستاران داوطلب و امدادگران جمعیت، حکایت دیگری دارد. حکایت بیش از نیمقرن عاشقی با لباس سفید پرستاری در قامت یک امدادگر داوطلب تمام عیار و کارکشته. او حتی مدال پرستار داوطلب نمونه جهان را هم که در سال 2001 از سوی صلیب سرخ به پاس یک عمر خدمترسانی عاشقانهاش دریافت کرده، توفیقی برای خدمت بیشتر به مردم می داند.به بهانه روز پرستار سراغ هادی غروی، پرستار داوطلب نمونه جهان رفته ایم و درباره یک عمر خدمات خالصانهاش گفت و گو کردهایم.
شما سابقه بسیار زیادی در جمعیت هلالاحمر به عنوان یک عضو داوطلب دارید. از چند سالگی وارد جمعیت شده اید؟
از سال 1342 در 11 سالگی و زمانی که در مقطع پنجم دبستان تحصیل میکردم، وارد جمعیت شیر و خورشید شدم. حالا 54 سال است که به صورت داوطلبانه در جمعیت هلالاحمر فعالیت میکنم.
شغل اصلی شما چیست؟
من مدتی در رشته پرستاری اتاق عمل تحصیل کردم و 48 سال در بیمارستانهای متعدد مثل بیمارستان اکباتان همدان سابقه پرستاری دارم. حتی در زمان جنگ تحمیلی به همراه گروهی از پرستاران و همکارانم بیمارستانی تاسیس کردیم که آن روزها تاثیر زیادی در درمان و مداوای مجروحان جنگی داشت.
کمی بیشتر درباره تاسیس این بیمارستان توضیح دهید.
بله قطعا. آن زمان تنها 17 سال داشتم اما عضویت در جمعیت هلالاحمر آن هم از سنین کودکی تاثیر زیادی در تقویت این روحیه داشت. سال 1359 در آغاز جنگ تحمیلی با پیشنهاد و موافقت استاندار وقت همدان، خانه مسکونیاش را تبدیل به یک بیمارستان 30 تختخوابی کردیم. حتی تمام کارهای بنایی، تجهیز و نصب سرامیکهای اتاق عمل بیمارستان مباشر را هم من و چند نفری از همکاران پرستارم انجام دادیم. خدمات آن بیمارستان هم تبدیل به نقطه عطفی در مداوای مجروحان جنگی شد.
با وجود سابقه 54 ساله در امدادگری، آیا نخستین عملیاتی را که به عنوان امدادگر در آن حضور داشتید به خاطر می آورید؟
بله. هیچوقت آن عملیات را فراموش نمیکنم. سال 1348 در زلزله خراسان. از طریق جمعیت شیر و خورشید همدان به خراسان اعزام شدم. 16 ساله بودم و تمام شوق و ذوقی که برای کمک به دیگران داشتم در آن عملیات تبلور پیدا کرد. البته در آن زمان هنوز در هلالاحمر یا جمعیت شیر و خورشید، چیزی به عنوان امدادگر نداشتیم. آن موقع به ما مددکار میگفتند. هرچند سال 1349 در اولین دوره امدادگری رسمی کشور شرکت کردم و به همراه چند نفر دیگر از داوطلبان، نخستین امدادگران رسمی جمعیت لقب گرفتیم.
پس شما به صورت رسمی نخستین نسل امدادگران کشور هستید.کمی بیشتر درباره آن دوره توضیح میدهید؟
زمانی که در دبیرستان تحصیل میکردم، تمام شوق و ذوق حضور در اتاق عمل، بیمارستان و... برای آشنایی با روشهای پرستاری از بیماران و... بود. برگزاری نخستین دوره امدادگری در کشور، تمام آن چیزی بود که نوجوانی مثل من آرزویش را داشت. آن دوره سال 1349 در خرم آباد برگزار شد و ما هم دوره امداد و نجات، اسکان، نقشه خوانی، جهت یابی، آمار و... را سپری کردیم و با آیین نامه خدمات امدادی که تشریح وظایف یک امدادگر در مواقع بحرانی و امدادرسانی است، به صورت مفصل آشنا شدیم.
به عنوان مربی امداد هم فعالیتی داشتید؟
بله. بلافاصله پس از گذراندن آن دوره و دریافت مدرک رسمی امدادگری، کار مربیگری امداد را هم شروع و به ویژه در مدارس همدان فعالیت زیادی کردم.
اگر موافق باشید درباره مدالی صحبت کنیم که در سال 2001 از سوی جمعیت صلیب سرخ به شما اعطا شد که افتخار بزرگی هم محسوب میشود. شما در ماه می سال 2001 به عنوان پرستار نمونه داوطلب جهان انتخاب شدید. کمی درباره فرآیند انتخاب پرستار نمونه داوطلب جهان توضیح دهید.
در سال 2001 از دانشگاه علوم پزشکی همدان برای من پرسشنامهای از سوی صلیب سرخ ارسال شد. در آن پرسشنامه 38 سئوال در خصوص خدمات داوطلبانه به ویژه درباره دوران جنگ تحمیلی تنظیم شده بود. پس از ارسال پاسخها به جمعیت صلیب سرخ در ژنو و انجام بررسیها، نامهای از سوی صلیب سرخ با مضمون انتخاب من به عنوان پرستار نمونه داوطلب سال 2001 جهان ارسال شد.
یعنی پرسشنامه مشابهی هم به تمام پرستاران برجسته در کشورهای عضو صلیب سرخ ارسال شده بود؟
بله. هر سال این اتفاق میافتد و صلیب سرخ یکی از پرستاران نمونه و داوطلب جهان را معرفی میکند.
خودتان تصور میکنید به پاس کدام یک از فعالیتها و خدمات داوطلبانهتان در زمان جنگ تحمیلی و حوادث و بحرانهای دیگر، این مدال افتخار به شما اعطا شد؟
علاوه بر پرسشهای تنظیم شده در آن نامه، بخشی هم به شرح دیگر فعالیتهای پرستاران اختصاص داشت. به نظرم حضور یک ساله و داوطلبانه در اردوگاه آوارگان جنگی خوزستان به نام اردوگاه شهید علم الهدی در آبان 1359 که بارها مورد بازدید صلیب سرخ قرار گرفت و به عنوان شاخص در ژورنالهای صلیب سرخ مطرح شد، یکی از آن موارد است. در آن اردوگاه فعالیتهای گستردهای انجام دادیم که مسئولیت آنها بر عهده من بود. اقدامات شاخص پزشکی و انجام دهها زایمان، تامین سیسمونی از ستاد جنگ خوزستان تا ساخت حمام و نانوایی و نظارت دقیق بر زندگی معیشتی و بهداشت روانی تک تک آوارگان تا خواستگاری یک دختر برای یکی از پسران اردوگاه، تعیین مهریه و تهیه جهیزیه...
پس فعالیت شما در زمان جنگ بسیار زیاد بود؟
بله. البته همه اینها را توفیق و افتخاری برای خود میدانم. یکی دیگر از آن موارد، ابداع چست تیوب صحرایی در خطوط مقدم جبهه برای مجروحین دچار زخم مکنده قفسه سینه بود. ابزاری بعد از رسیدن مجروح به اتاق عمل، چست تیوب واقعی جایگزین آن میشد و باعث نجات جان تعداد زیادی از مجروحین شده بود. به نظرم این مورد هم در اعطای آن مدال تاثیر زیادی داشت.
سختترین عملیات داخلی که در آن حاضر بودید کدام بود؟
یک دست هرگز صدا ندارد. ما یک تیم پرستاری هستیم که در بیشتر این عملیاتها حاضر بودیم. به نظرم سختترین و دشوارترین عملیاتی که در آن حاضر بودم، حادثه سیل بهمن ماه 1358 در خوزستان بود. آن عملیات تا اردیبهشت سال 1359 طول کشید. میتوانم بگویم در آن حادثه تقریبا کل استان از بهبهان تا اندیمشک، ایذه، آبادان و... از سیل متاثر شده بود و با توجه به گلآلود و مسدود شدن مسیرها کار امدادرسانی و نجات بسیار سخت و دشوار بود.
خاطره ای از آن عملیات دارید؟
بله. هیچوقت آن اردوگاهی که در نزدیکی باشگاه گلف اهواز راه اندازی کردیم و بیش از 8 هزار آسیبدیده در آن اسکان داده شدند را فراموش نمیکنم. آنجا یکی از رسمیترین و استانداردترین اردوگاههایی که تا آن زمان در کشور راهاندازی شده بود به همت امدادگران و تمامی فعالان جمعیت ساخته شد. اردوگاهی که تبدیل به یک الگو و شاخص برای اردوگاههای بعد از آن شد.
شما در چند عملیات بین المللی به عنوان پرستار داوطلب حضور داشتید؟
در عملیاتهای بینالمللی چون زلزله سال 1981 ترکیه، طوفان 1352 پاکستان و نیز 4 مرحله در افغانستان به عنوان پرستار و امدادگر حضور داشتم.
این مدال باارزش
مدال پرستار نمونه داوطلب جهان به پاس زحماتی که خانم فلورانس نایتینگل یکی از پرستاران برجسته و داوطلب که همواره در عملیاتهای صلیب سرخ حضور فعال داشت، از سال 1912 پس از نخستین کنفرانس جهانی صلیب سرخ به پرستاران داوطلبی که بالاترین سطح خدمت را به صلیب سرخ و هلالاحمر انجام داده باشند، اهدا میشود. 12 می 2001 این نشان به هادی غروی، پرستار داوطلب جمعیت هلالاحمر ایران اعطا شد.