در آستانه بزرگترین بازی زندگیشان، از مربیان و بازیکنان و کادر فنی تیمهای مختلف خواسته شده تا داستانهای جذاب و بینظیری را که از بازیکنان تیمملی انگلستان دارند، بازگو کنند.
ترنت الکساندر - آرنولد
بن واتبورن، همتیمی ترنت در لیورپول
برای نخستین بار در 16 سالگی در کنار هم در لیورپول بازی کردیم. تیم فوقالعادهای بودیم و تنها یک فصل را از دست دادیم. ترنت هر کاری که میتوانست برای پیروزی تیم انجام میداد. در آن زمان او را بهعنوان یک کاپیتان عصبانی میشناختند، اما حالا او آرام شده است.
بازیهای فصل گذشته او را تماشا نکردم، اما حالا که میبینم او تبدیل به یک الگو برای هر بازیکنی در آکادمی لیورپول شده و میان همه مربیان اعتبار خوبی به دست آورده است. مربیان در لیورپول محیط کاری سختی برای بازیکنان ایجاد میکنند، اما بهگونهای کار را به خوبی انجام میدهند که بازیکنان برای مرحله بعدی آماده باشند. قبل از آنکه روسیه برود، به او گفتم: «وقتی تو برای تیمملی انگلستان بازی میکنی، باید برای کشورت امتیاز بگیری، همانطور که من برای ولز این کار را میکنم.» بن در روسیه دیده شد و ما هر بار درباره اتفاقاتی که میافتد با هم صحبت میکنیم و من به تماشای بازیهای او مینشینم. بازیهایی که او به آنها عشق میورزد و من از دیدنشان لذت میبرم.
دل علی
دن میکیکشی، معاون MK Dons
من از آکادمی تاتنهام به MK Dons رفتم و آن زمانی بود که بازی دل علی را در برابر اسپرز دیدم. او تنها 11سال داشت. او منتقدان را جذب خودش کرد، اما هرگز به نظر نمیرسید که تحتتأثیر حرفهای آنها قرار گرفته و به گونهای بازی میکرد که انگار توپ و میدان تنها برای او است.
مربیگریام در MK Dons را بعد از 5سال به پایان رساندم، اما پسران بسیاری بودند که زمان زیادی را برای آنجا صرف کردند. ما در آن تیم امکانات عالی نداشتیم، اما پسران آن تیم بسیار قوی بودند و همه تیمهای حریف را مغلوب میکردند. دل علی با جورج ویلیامز دوست و رقیب بود. درنهایت خانواده هیکفورد زیر بالوپر او را گرفتند و با آنها زندگی کرد. آنها تأثیر فوقالعادهای روی او گذاشتند. ما در تیم زیر 15سال چارلتون بازی میکردیم و در آن زمان طلایهدار انگلستان بود. او تیمهای من را مورد بررسی قرار میداد، روز بعد مربی تیم مقابل با من تماس گرفت و گفت حدود 5 نفر از بازیکنان ما و دل علی یکی بودند، یعنی 5 نفر در مقابل یک نفر. دوسال بعد دل علی اوج گرفت و حالا در لیورپول است. او همیشه تصمیمات درست و البته جاهطلبانه گرفت. ما در MK Dons هیچی نداشتیم، اما به این چیزها توجه نمیکردیم و در برابر باشگاههای بزرگ با زمینهای بزرگ بازی میکردیم. حالا دل علی پیشرفت کرده و هر روز بیشتر به سمت موفقیت میرود.
هری کین
تیم شروود، رئیس سابق توسعه فوتبال تاتنهام
من هری را نخستین بار 18 سالگی در تاتنهام دیدم. هری همیشه از نظر فیزیکی قوی بود و ما میدانستیم او بزرگتر میشود، چون پدرش هم یک مرد بزرگ بود. من فکر میکنم آدمها با قدرت، سرعت، مهارت و تکنیکی که یاد میگیرند، بزرگ میشوند. هری یک یادگیرنده عالی بود.
ما هم او را بهعنوان یک پروژه دیدیم. او میخواست یاد بگیرد و نترسد که سوال بپرسد. او میخواست بداند چرا ما از او خواستهایم کاری را انجام دهد؟ سوال کردن برای یک فوتبالیست جوان ضعف نیست، اتفاقا یک چیز بسیار خوب است. ما او را در 18سالگی به همراه دوستش تام کارول به لیتون اورینت فرستادیم. این کار برای ما خیلی خوب بود، چون میتوانستیم آنها را تماشا کنیم. هری در برابر جمعیت سه گل زد و هنگام گلزنی جشن گرفت. او یک فوتبال معنیدار بازی کرد و فوقالعاده بود. بعد از آن بری هین به تیم پول پرداخت کرد تا بازیکنان به سفر لاسوگلاس بروند. هری و تام از من اجازه گرفتند و من به آنها اجازه دادم تا بروند، چون میدانستم آنها از آنجا هم میتوانند آموزش بگیرند.