سُمیرا زمانی| اهواز از شهرهایی است که جمعیت هلالاحمر در آن جزو پرکارترینهاست. داستان، تنها آلودگی هوا و ریزگردها نیست. سیل و طوفان هم کم نیست. مصطفی طرفی از امدادگران آنجاست، سن زیادی ندارد و با این حال نزدیک به 17سال است که امدادگر جمعیت هلالاحمر است. درجه ایثار دارد، رشته اصلیاش دوومیدانی است و مربی شنا هم هست، آنقدر شناگر ماهری است که بین همکارانش به مصطفی کوسه معروف است. در چند عملیات امدادرسانی در سیلها حسابی خوش درخشیده و هنوز هم جزو گزینههای اصلی برای اعزام در حادثههای مختلف است. در یکی از شبهای خنک بهار لب کارون معروف خودمان پای صحبتهایش نشستیم و برایمان از تمام این سالهای داوطلبی گفت.
مصطفی طرفی 34سال دارد، وقتی میپرسم چند سالش را عضو جمعیت هلالاحمر بوده است، انگار که برای خودش هم عجیب باشد، به فکر فرو میرود و میگوید: از سال 79 اگر حساب کنیم، فکر کنم 17سال است که عضو جمعیت هستم. همراه یکی از دوستانم که همسایه بودیم، برای گذراندن دورههای کمکهای اولیه به جمعیت آمدیم و دیگر زمینگیر هلالاحمر شدم. حالا هم شغل اصلیام تزیینات ساختمانی است اما شغل دومم را امدادگری میدانم، با این تفاوت که برای این دیگر به پول یا درآمد فکر نمیکنم، چون برایم یک کار دلی و داوطلبانه است.
اما از امدادگران دیگر هم بیشتر برای جمعیت هلالاحمر زمان میگذارد، چند روز در پایگاهها شیفت است و در کنارش از اعضای تیم واکنش سریع اهواز است و بیشترین حوادثی که دارند را جادهای، سیلاب و کوهستان میداند: در ماه 10روز 24ساعت کامل در خدمت جمعیت هلالاحمر هستم. راستش را هم بگویم تابهحال پیش آمده که خسته شوم اما به بیرونرفتن از جمعیت فکر نکردهام. تمام رفقای من عضو جمعیت هستند. در اهواز جمعیت هلالاحمر خیلی معروف است و همه به آن اعتماد دارند. شاید دلیل ماندن من هم همین باشد، اینکه رفاقت ما در اینجا زیاد است و درعین حال فرصتی برای خدمت به مردم داریم. برای ما اصلا بحث پول نیست.
خودش تابهحال 5نفر را به جمعیت آورده و ماندنی شدهاند، برای ترغیب خانواده هم سنگتمام گذاشته و میگوید: خانومم بعضی وقتها به شوخی میگوید دیگر دست از این هلالاحمر بردار. من همیشه ماموریت هستم و همیشه نگران است اتفاقی برایم بیفتد. من اما کوتاه نمیآیم، حتی دوست دارم فرزندم که بزرگ شد، عضو جمعیت شود اما فکر نکنم خانومم بگذارد.
اما نگرانی همسرش بیمورد نیست، تابهحال چندبار در ماموریتها تا پای مرگ رفته است: یکبار در رامهرمز سیل آمده بود و من برای کمک رفته بودم. شدت آب خیلی زیاد بود و یک لحظه طنابم را کامل برید، مرگ را به چشمانم دیدم و حتی تشهد خواندم اما خداروشکر آب یک لحظه من را به سمتی برد که توانستم شنا کنم و خودم را به فردی که وسط سیل گیر کرده بود، برسانم و نهتنها نمردم، حتی نجاتش دادم. از آن عملیاتهای نجات است که هیچگاه از ذهنش پاک نمیشود: سال 85 از ستاد با من تماس گرفتند و خواستند برای نجات سیل رامهرمز خودمان را برسانیم. ساعت 12شب حرکت کردیم، سرعت آب 100کیلومتر در ساعت بود، تمام آب هم گل و تنه درخت بود. نگذاشتم بچهها داخل آب شوند، خودم رفتم هم وزنم کم بود، هم اینکه دوره سیلاب را گذراندهام. جمعیتی که بیرون برای تماشا ایستاده بودند، خیلی زیاد بود، انگار بازی پرسپولیس و استقلال بود. خیلی نهادها هم برای کمک آمده بودند اما نتوانسته بودند کاری انجام دهند، خیلیها گرفتار سیل بودند، یکنفر وسط صخرهها زنده مانده بود و آب درحال بالاآمدن بود، اگر ما نمیرسیدیم، محال بود زنده بماند. وقتی نجاتش دادم، مردم من را بالا و پایین میانداختند و همه عکس یادگاری میانداختند.
بین همکارانش به مصطفی کوسه معروف است، حتی در نیممتری هم شیرجه درجا میزند، حتی بین تهرانیها هم عجیب بوده، میگوید: یکبار رفته بودیم سازمان امدادونجات در تهران، در قسمت کمعمق استخر یک شیرجه زدم تمام نجات غریقها به سمت استخر دویدند، فکر میکردند مردهام. هیچکس باورش نمیشد که این کار را کردهام. من از بچگی در رودخانه بزرگ شدهام، در روز 5کیلومتر در کارون خلاف جهت آب شنا میکردم. شنا برای من همیشه کاری مهم بوده است.
داستان نجات حتی در خواب هم دست از سرش برنمیدارد، میگوید: همیشه خواب سیل و حادثه میبینم و در خواب هم درحال نجاتدادن آدمها هستم. تمام فکر من این کار شده است، حتی در اوج خستگی یا خواب هم باشم و تماس بگیرند که برای عملیات بروم، محال است حتی فکر کنم که نروم، همیشه بلافاصله حرکت میکنم، حتی وقتی بحث استخدام در جمعیت مطرح شد، تنها کسی بودم که به این فکر نبود. بچهها میگفتند چرا بیخیالی و تلاش نمیکنی اما من فکر میکنم خدا خودش هر کاری که صلاح بداند، انجام میدهد. چند وقتی است یکی از کارهای اصلیشان کمک در هنگام گردوغبارهای اهواز شده است، مردم حتی وقتی درحال توزیع ماسک هستند، شاکی میشوند و حتی بعضیوقتها به آنها توهین هم میکنند که این ماسکها برای خودتان. با این حال کوتاه نمیآید و میگوید؛ نباید از تنها کاری که از دستشان در جمعیت هلالاحمر در این مورد برمیآید، دریغ کنند.