از هر دری سخنی
 

 

درس استقامت
در سال 1968 مسابقات المپیک در شهر مکزیکوسیتی برگزار شد. مسابقه دوی ماراتن لحظات آخر را سپری می‌کرد. نفر اول، یک دونده از اتیوپی، از خط پایان می‌گذرد. در همین حال دوندگان بعدی  از راه می‌رسند و از خط پایان می‌گذرند. مراسم اهدای جوایز برگزار می‌شود و جمعیت هم آرام آرام استادیوم را ترک می‌کنند اما بلندگوی استادیوم اعلام می‌کند که هنوز یک دونده دیگر باقی مانده و از خط پایان نگذشته است. چند هزار نفر در استادیوم باقی می‌مانند و انتظار رسیدن نفر آخر را می‌کشند. مدتی بعد اعلام می‌شود که او دونده‌ای از تانزانیا به نام جان استفن آکواری است که در اوایل مسابقه به زمین افتاده و زانویش آسیب دیده است. ساعت 18:45 است و بیش از یک ساعت از زمان عبور نفر اول از خط پایان می‌گذرد. دونده‌ای تنها، لنگ لنگان با پای زخمی و بانداژ شده وارد استادیوم می‌شود. با ورود او به استادیوم، جمعیت حاضر از جا بر می‌خیزند و با کف زدن و صدایی بلند او را تشویق می‌کنند انگار که او برنده مسابقه است! دونده از خط پایان می‌گذرد. خبرنگاری به او نزدیک می‌شود و از او می‌پرسد: «چرا با این درد و جراحت و در شرایطی که نفر آخر بودید و شانسی برای برنده شدن نداشتید از ادامه مسابقه منصرف نشدید؟» آکواری جواب می‌دهد: «من فکر نمی‌کنم شما درک کنید. مردم کشورم مرا 9 هزار مایل تا مکزیکوسیتی نفرستاده‌اند که فقط مسابقه را شروع کنم. آنها مرا فرستاده‌اند که مسابقه را به پایان برسانم.» ...نام نفر اول مسابقه دوی ماراتن، دونده اتیوپیایی برنده مدال طلای مسابقه، چیست؟ احتمالاً به جز مستندات نتایج مسابقه المپیک سال 1968، نام او در جای دیگری ثبت نشده است و با جست‌وجو در اخبار و اینترنت هم، آن را نخواهید یافت. برنده مسابقه کیست؟ جان استفن آکواری. چرا؟ زیرا او ارزشی را به ما یادآور می‌شود که خیلی ارزشمندتر و تحسین برانگیزتر از چیزی مانند نفر اول شدن است؛ پشتکار و استقامت. او درس بزرگی به ما می‌آموزد و آن اصالت حرکت، مستقل از نتیجه است. او حتی یک لحظه به این فکر نمی‌کند که نفر آخر است و شانسی برای نفر دوم یا سوم شدن هم ندارد.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/129942/از-هر-دری-سخنی