گفت‌وگوی «شهروند» با مهتاب و مهشید واعظ، دو عضو کانون دانشجویی هلال‌احمر استان یزد
 
دوقلوهای امدادگر
 
«خدمت» به همنوع، مهمترین انگیزه برای فعالیت داوطلبانه
 

 |  محمدمهدی اقبالی| خبرنگار داوطلب استان یزد|

شهروند| با یک نگاه ساده به کانون‌های دانشجویی می‌توان به این نتیجه دست پیدا کرد که ابتدایی‌ترین نقش این کانون‌ها، ایجاد پل ارتباطی بین جمعیت هلال‌احمر و دانشگاه است که می‌تواند باعث اجرای آموزش‌ها و فعالیت‌های فوق برنامه، ارایه خدمات بهداشتی و درمانی به دانشجویان، آماده‌سازی اعضا برای شرکت در فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی و خدمات عام‌المنفعه و سایر برنامه‌های جمعیت شود. مهتاب و مهشید واعظ از اعضای همین کانون دانشجویی هستند. به آنها می‌گویند دوقلوهای داوطلب. مهتاب واعظ دارای مدرک تحصیلی لیسانس روانشناسی و مهشید واعظ قل دوم هم دارای مدرک کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان متولد 5آذر1373 از شهرستان ابرکوه هستند که از‌ سال 93 فعالیت‌های خود را در جمعیت هلال‌احمر آغاز کرده‌اند. آنچه در ادامه می‌آید شرحی از گفت‌وگوی «شهروند» با این دو خواهر است.
انگیزه اصلی شما برای ورود به هلال‌احمر چه بود؟
مهشید: کمک‌های انسان‌دوستانه هلال‌احمر همسو با اهداف شغلی هم اصلی‌ترین انگیزه من است . اگردر مناطق محروم بتوانم کمک کنم و افزایش توانایی هنگام مواجهه با بحران‌ها و بلایای طبیعی خوشحال می‌شوم.
مهتاب: جو صمیمی و دوستانه در محیط هلال‌احمر و کارها و فعالیت‌های انسان‌دوستانه و توانایی پیداکردن در برخورد با بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله و همچنین کمک به افراد در هنگام آسیب‌دیدگی، حمل مصدوم و یاری رساندن به آنها انگیزه حضور من در جمعیت هلال‌احمر است
اینکه همزمان هر دو با هم فعالیت می‌کنید چه انگیزه‌ای برای شما ایجاد می‌کند؟
مهشید: این‌که حتما بعد از دوران دانشجویی بتوانیم در شهر خودمان هم نقش موثری به عنوان یک عضو هلال‌احمر ایفا کنیم و حتما به عنوان یک معلم و خواهرم به عنوان  یک روانشناس با هم بتوانیم نقش مهمی برای کودکان کار و بی‌سرپرست همسو با اهداف بشردوستانه هلال‌احمر انجام بدهیم
مهتاب: این‌که بتوانیم هردو به عنوان دوخواهر دوقلو حتی کمک و پشتیبانی برای خانواده خود در هنگام بروز مشکل و وقوع حوادثی مثل سیل و زلزله باشیم. به عنوان دو خواهر دوقلو همیشه کارهایمان را بصورت مشابه انجام می‌دادیم و وقتی قرار شد که فعالیتی در کانون‌های دانشگاهی‌مان داشته باشیم با تحقیق متوجه شدیم که فعالیت در کانون هلال‌احمر هم برای دوران تحصیل مثمرثمر و هم برای زندگی اجتماعی و جمع خانوادگی‌مان در آینده مفید خواهد بود . سپس تصمیم گرفتیم هردو به‌طور مشترک عضو این کانون شویم و فعالیت‌هایی که قرار است بصورت مشترک انجام شود کمک کنیم.
کدامیک در فعالیت‌های کانون هلال احمرموفق‌تر هستید؟
مهشید: چون دانشگاه فرهنگیان، کانونی است که به خوبی از طرف مسئولین همراهی می‌شود و کانون موثرتری می‌باشد بدلیل این‌که اعضای این کانون و بنده عنوان معلمی را نیز داریم فعالیت‌های بیشتری داشتیم.
مهتاب: چون من و مهشید برای هر فعالیت با یکدیگر همکاری و مشورت می‌کردیم بنابراین در کل فکر می‌کنم به اندازه هم موفق بودیم.
تا چه زمانی در سازمان جوانان باقی خواهید ماند؟
مهشید: در دوران دانشجویی تمام تلاش خود را برای ارتقای سطح فعالیت‌ها و برنامه‌های کانون هلال‌احمر دانشجویی انجام خواهم داد و پس از آن نیز تا محدوده سنی مقرر در خدمت سازمان جوانان خواهم بود و بعد از آن خرسند خواهم شد اگر بتوانم به‌عنوان عضو داوطلب در هلال‌احمر فعالیت کنم.
مهتاب: در دوران دانشجویی نیز مانند خواهرم تمام تلاش خود را برای انجام فعالیت‌های کانون دانشجویی و همچنین بیان ایده‌ها و نظرات سازنده در راستای اهداف سازمان خواهم کرد و پس از آن نیز اگر عمری باقی ماند به فعالیت‌های صلح‌طلبانه ادامه خواهم داد.
شاخص‌ترین فعالیتی که در طول این سال‌ها انجام داده‌اید چیست؟
مهشید: فکر می‌کنم مهمترین فعالیت من و خواهرم شرکت در کلاس‌های کمک‌های اولیه و همچنین آموزش حمل مصدوم بوده است زیرا از این طریق می‌توان در موقعیت‌های مختلف به مردم آسیب‌دیده کمک کرد.
مهتاب: من هم مانند خواهرم فکر می‌کنم و مهمترین فعالیت خود را شرکت در کلاس‌های کمک‌های اولیه و همچنین آموزش حمل مصدوم می‌دانم و همچنین کمک در جذب عضو جدید هم از فعالیت‌های ما نیز می‌باشد.
اگر شما رئیس سازمان جوانان بودید چه فعالیتی را در اولویت قرار می‌دادید؟
مهشید: عمده فعالیت هلال‌احمر و جذب عضو را در بخش نوجوانان و دانش‌آموزان می‌کردم. اگر تمرکز فعالیت‌ها را در بخش نوجوانان و دانش‌آموزان و غنچه‌ها بیشتر و همچنین اگر به ایجاد انگیزه در عضویت از مسابقاتی مثل رفاقت مهر و دادرس کنیم، خواهیم دید که این گروه از افراد هم به جمعیت هلال‌احمر متعهد و وابسته خواهند شد و هم با فعالیت‌ها و بخش‌های امداد و نجات در هلال‌احمر آشنا می‌شوند.
مهتاب: این‌که در سطح شهر ایستگاه سلامت بصورت دایمی باشد مخصوصا در پارک‌ها که افراد مسن و سالمند به‌طور مداوم قندخون و فشارخون خود را چک کنند و همچنین اقداماتی که موجب جذب همه مردم به سازمان هلال‌احمر شود.
یک خاطره تلخ و شیرین بیان کنید؟
مهشید: مطمئنا خاطره شیرین مشترک بین من و خواهرم اردوی نشاط و امید هلال‌احمر در تابستان 95 بود که به میزبانی بسیار خوب استان گیلان به بهترین نحو ممکن برگزار شد.
خاطره تلخ: رتبه نیاوردن و ناداوری در مسابقات رفاقت مهر کشوری.
مهتاب: من نیز مثل خواهرم اردوی نشاط و امید اعضای فعال هلال‌احمر که در گیلان و اردوگاه مهر بندر انزلی برگزار شد را بهترین و شیرین‌ترین خاطره خود می‌دانم.
خاطره تلخ: برای روز سالمند به بازدید از خانه سالمندان رفتم و با دادن شاخه گل و گرفتن قندخون و فشارخون آنها را خوشحال کردیم ولی دیدن آنها و درددل‌هایی که کردند بسیار ناراحت‌کننده بود همچنین بازدیدی که از مدرسه استثنایی داشتیم با تمام جذابیتش صحنه‌های ناراحت کننده‌ای را نیز داشت.
در پایان اگر نکته‌ای باقی مانده است بفرمایید؟
مهشید: امیدوارم روزی همه افراد جامعه مخصوصا جوانان، عضوی از اعضای سازمان هلال‌احمر باشند و من هم تا جایی که در توانم است بتوانم فعالیت‌های بشردوستانه انجام دهم.
مهتاب: امیدوارم امور جوانان هلال‌احمر یزد به عنوان بهترین‌ها معرفی شود و همه تلاشم را برای رسیدن به این هدف می‌کنم و امیدوارم بتوانم فرد مفیدی برای سازمان جوانان هلال‌احمر باشم و در آینده به جامعه خدمت کنم.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/129567/دوقلوهای-امدادگر -