بهترین فیلم و بهترین کارگردانی جشنواره؛ ابوقریب
 
قهرمان در هنگامه خشم و زخم و خون
 

 

امین فرج‌پور|  تنگه ابوقریب نه بهترین به معنای تام و تمام که به‌خصوص در جنبه‌های فنی سینما به‌ویژه با آن فیلمبرداری و موسیقی درخشانش یکی از بهترین فیلم‌های جشنواره است. فیلمی تکان‌دهنده با یک تیم بازیگری موفق که به‌خصوص از این نظر که با فیلمنامه‌ای ناتوان از پرداخت عمیق شخصیت‌ها، دیالوگ‌نویسی سینمایی، طراحی فضا و باورپذیری جغرافیای محل رزم، قادر به ارایه تصویری دوست‌داشتنی از یک‌سری رزمنده بی‌شناسنامه شده و تماشاگر را با خود همراه کرده‌اند، کارشان شایان توجه است؛ به عبارت بهتر حمیدرضا آذرنگ، امیر جدیدی و جواد عزتی با بازی در نقش قهرمانانی بی‌شناسنامه، بی‌گذشته و ناشناس با این خطر بالقوه مواجه بودند که فقط در میدان نبرد تقلا کنند؛ اما سرنوشتشان برای تماشاگر چندان اهمیتی پیدا نکند؛ اما آنان هنرمندانه این پیچ بزرگ را پشت سر گذاشته و تأثیری تکان‌دهنده بر مخاطب می‌گذارند، تا جایی که در پایان فیلم می‌شود گفت تماشاگر همان قهرمان شده و از چشم خانه او است که هولناکی جنگ را می‌نگرد؛ این اوج هنرمندی بازیگران و البته بهرام توکلی در مقام کارگردان است.
در حقیقت باید گفت تنگه ابوقریب با تمام آسیب‌ها و ضعف‌هایش که به‌ویژه سناریوي تک‌خطی فیلم را دچار کرده، با تمام دیر راه افتادن همین داستان تک‌خطی‌اش، با تمام شائبه‌های سرمایه‌ای، فکری و اعتقادی پس و پشت اثر، اما از نظر فنی و بصری دستاورد ویژه‌ای در سینمای ایران است. فیلم نشان می‌دهد اگر کارگردان کارش را در سینمای جنگ بلد باشد، اگر بودجه و عوامل کارکشته در اختیار پروژه قرار گیرد، اگر فیلمساز اندک بهره‌ای از هوش و شعور داشته باشد تا شعارهای ایدئولوژیک سرمایه‌گذار فیلم را با بهانه و بی‌بهانه در بوق و کرنا نکند، جنگ در ذات خود آن‌چنان گیرایی و جذابیتی دارد که بتواند یک ساعت‌و‌نیم تماشاگر را پای فیلمی بی‌داستان بنشاند و او را میهمان ضیافت زخم و خون و مرگ کند؛ چنان‌که در پایان وقتی از سالن بیرون می‌آیی، سنگینی فشار حضور در میدان نبرد بر ذهن و روانت باشد. به این دلیل هم هست که بهرام توکلی را در این فیلم کارگردانی موفق و پیروز می‌یابیم. از فیلم پیداست که هدف اصلی این کارگردان در فیلم تنگه ابوقریب فضاسازی و رو‌به‌رو کردن مخاطب با خشونت عریان و دردناک جنگ بوده و وقتی تماشاگر خود را چنین زخمی از فشار فیلم بر شانه‌های نحیفش حس می‌کند، به این معناست که بهرام توکلی به هدفش در این فیلم رسیده است.
تنگه ابوقریب البته چیزهایی فزون‌تر از تبحر تکنیکی و فنی نیز دارد. فیلم چنان سلحشورانه و در عین حال ضدجنگ است که بیزاری را در وجود تماشاگر موجب شود و او را در مواجهه با لحظه‌های خونبارش و در تجربه‌ هولناک قهرمانانش درگیر ‌کند.
تنگه ابوقریب را می‌شود از دیدگاهی دیگر نیز نگریست؛ به‌عنوان مثال از نگاه منتقدی که در جایی نوشت: هر چند این فیلم با توجه به بودجه‌ای که در اختیار داشته، کارگردانی ویژه‌ای ندارد. یعنی که این پول سرمایه‌گذار است که این فیلم را ساخته؛ که وقتی تجربه‌هایی چون امپراطور جهنم، سوءتفاهم و حتی به وقت شام را می‌بینیم، چنین تحلیلی پا در هوا جلوه می‌کند.
نکته مهم تنگه ابوقریب این است که بهرام توکلی این فیلم را برای موسسه اوج ساخته؛ یعنی با یک فیلم ارگانی - سفارشی مواجهیم که می‌توانست سیمای این کارگردان جوان را مکدر کند؛ اما توکلی نه‌ تنها به سلامت از این ورطه جسته که حتی تلاشش را می‌شود سرمشقی نامید برای موسساتی که می‌خواهند در راستای اهداف و نیات ایدئولوژیک‌شان سرمایه‌گذاری کنند، ولي نمی‌دانند دست هنرمند اگر برای آفرینش باز نباشد، بی‌شک فیلمی متوسط نیز حاصل نخواهد آمد. این را تمام فیلم‌های شکست‌خورده سی‌و‌چند ‌سال سینمای ارگانی شهادت می‌دهند.

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/126506/قهرمان-در-هنگامه-خشم-و-زخم-و-خون-