هميشه برخي افراد و دستگاهها هستند كه موتور خود را براي توجيه جامعه بهكار مياندازند و با قلب واقعيت ميكوشند كه تصوير دلخواه خود را به ديگران قالب كنند. البته درنهایت خودشان را از درک واقعیت محروم میکنند و مردم هم به راه خود میروند. يكي از مسائلي كه اين روزها موضوع بحث و گفتوگو در عرصه عمومي است، مسأله فيلترشدن يا نشدن تلگرام است. مشكل اين نيست كه عدهاي موافق فيلترينگ تلگرام هستند، مشكل منطق آنان در موافقت است كه بسيار عجيب مينمايد كه در زير به چند مورد آن اشاره ميشود.
1- برخي از نهادها، افراد و گروهها که موافق جدي فيلترينگ هستند، تمامي استدلالها و گزارههاي خود را در دفاع از اين كار، در كانال يا گروه تلگرامي خود منتشر ميكنند و يك لحظه هم فكر نميكنند كه اگر فيلترينگ تلگرام خوب است، پس چرا محيط تلگرام را ترك نميكنند يا چرا از فيلترشكن استفاده ميكنند؟ اين نخستین و سادهترين پرسشي است كه از آنها ميشود. ولي پاسخ روشن است، زيرا آنان ميدانند كه با ترك تلگرام، اين برنامه خالي از مردم نميشود، لذا آنان بهخوبي ميدانند كه بايد در آنجا بمانند. همين الان هم كه عدهاي ولو اندك آن را ترك كردهاند يا به آن دسترسي ندارند، هيچگونه تأثيري كه مطابق ميل آنان باشد بر تلگرام نگذاشتهاند، فقط جا را خالي كردهاند، بنابراين اين افراد و گروهها مصداق «رطبخورده كي منع رطب كند» شدهاند كه حرفشان نهتنها اثر ندارد كه بدتر است.
2- يكي از مسئولان محترم اخيرا اعلام كرده است: «استفاده از تلگرام 90درصد کاهش پیدا کرده و میلیونها نفر به پیامرسانهای ایرانی مهاجرت کردهاند.» ولي اطلاعات ديگر كه مستندتر است اعلام كرده كه اصولا كمتر از 5درصد مردم از تمام اپليكيشنهاي ايراني استفاده ميكنند. براساس آمار، فقط حدود 2ميليون نفر 3 اپليكيشن ايراني را دانلود كردهاند، البته دانلود كردن دليلي بر استفاده از آن نميشود. بهعلاوه از 10 اپليكيشني كه ايرانيان در «فروشگاه گوگل» بيشترين دانلود را كردهاند، 8 مورد فيلترشكن و 2 مورد ديگر نيز تلگرام و واتسآپ است.
حال چگونه ممكن است چنين گرايشي در جايگزيني بهوجود آمده باشد؟ كساني كه اين آمار را اعلام ميكنند، آيا احتمال نميدهند كه ديگر هيچگاه و در هيچ موردي به حرفهاي درست آنان نيز اعتمادي نشود؟ آمار دانلود فيلترشكن از طرف ايرانيان، 1650درصد افزايش يافته و از حدود 35هزار بار دانلود در روز به 700هزار بار رسيده است و بخش مهمي از مردم نيز از گذشته داشتهاند.
3- يكي ديگر از كانالهاي اصولگرايان! به مقايسه قوانين فيلترينگ در چند كشور پرداخته است و به گمان خود خواسته بگويد همهجا همينطور است، ولي يك مسأله را بهسادگي فراموش كرده و اينكه هيچ ايراني منصفي دوست ندارد كه انتشار موضوعات خلاف امنيت ملي و عفت عمومي و فحشا آزاد باشد ولي در عين حال نسبت به فيلترينگ رسمي در ايران حساس و مخالف هستند، به اين علت كه گمان ميكنند فيلترينگ درنهایت اين مسائل را هدف اصلي خود قرار نميدهد، بلكه دسترسي آزاد به اطلاعات را محدود ميكند. چرا چنين برداشتي در جوامع پيشرفته نيست؟ چون اساسا آنجا دسترسي به اخبار منع چنداني ندارد. كافي است يك برنامه خبري تلويزيون ما را با يك برنامه خبري يك كشور توسعهيافته مقايسه كنيد تا اين تفاوت به وضوح ديده شود. راهحل مشكلات، فيلترينگ نيست، حداقل در اين مرحله نبايد بر اين راهحل تأكيد كرد، بلكه بايد صداوسيما را به جايگاه شايسته خود آورد، در اينصورت مردم بيكار و نابخرد نيستند كه تلويزيون، راديو و ساير رسانههاي رسمي کشور خود را رها كنند و به دامن تلگرام پناه ببرند.
مطلقا هم خوشخيالي نكنيد كه با فيلترشدن تلگرام استفاده از آن كمتر شده است. كافي است به ميزان بازديد مطالب كانالها و مقايسه آن با پيش از اين اتفاقات نگاه كنيد تا متوجه شويد كه تغيير معناداري در اين امر رخ نداده و اگر هم اندكي از بازديدها كاستهشده باشد، به مرور زمان ترميم و جبران
خواهد شد.
تنها نتيجه حاصل از فيلترينگ تلگرام، هجوم مردم براي داشتن فيلترشكن است، ولي اين مسأله چه اثري دارد؟ بسياري از افراد پيش از اين، از فيلترشكن استفاده نميكردند، لذا به آدرسهاي فيلترشده دسترسي نداشتند، اصراري هم نداشتند كه خلاف مقررات عمل كنند و نيازي هم به آنها نداشتند، ولي فيلترشدن تلگرام، آنان را مجبور كرد كه از فيلترشكن استفاده كنند. در نتيجه اكنون به آن آدرسها و سايتها نيز دسترسي پيدا كردهاند. درواقع فيلتركردن تلگرام نتيجهاي كاملا معكوس داشته است. تلگرام رفع فيلتر شد و اين خبر خوب و عاقلانهاي بود. پس همينجا به يادداشت نيز پايان داده ميشود. اميدواريم كه اشتباهات گذشته پس از اين تكرار نشود. در یک جمله، اگر میخواهید تلگرام بیاثر شود، صداوسیما را بااثر کنید.