امین فرجپور| وقتی در آغازین ماههای امسال رسانهها خبر از یک جایزه ادبی به نام احمد محمود دادند؛ اهمیتی که این خبر برای من بهعنوان یکی از علاقهمندترین عشاق رمانهای احمد محمود مهم داشت، حفظ شأن و احترام و اعتبار نویسندهای بود که تا جان داشت، زیر علم هیچ مقام و مسئول و گروه و دستهای نرفت؛ و ترسم از این بود که این جایزه با آسیبهایی که مثل هرکدام از جوایز قبل و بعد از خودش میتوانست داشته باشد، به این احترام و احترام لطمه وارد کند.
در حقیقت به این دلیل بود که آن روزها نوشتم؛ احمد محمودی خود تا آخرین روزهای زندگیاش به دلیل اینکه جزو هیچ دسته و باندی نبود، حتی به تعداد انگشتان یک دست نیز نقدی جدی روی آثارش نوشته نشده بود، گلایه داشت. احمد محمودی که با هر متر و معیاری جزو معدود (اگر نگوییم تنها) نویسندگان ایرانی بود که اگر به وقتش کتابهایش ترجمه شده بود، میتوانست نزدیکترین نویسنده ایران به عناوین و جوایز و جایگاههای معتبر جهانی باشد؛ اگر بود، راضی نمیبود این جایزه به نامش برگزار شود!
اما به هرحال زمان گذشت و روز گذشته جایزه احمد محمود در روز تولد این نویسنده محبوب اهدا شد. اتفاقی که در صورتی این راه ادامه داشته باشد و جایزه محمود با رویکردهای شایسته نام این نویسنده و بهدور از روند مسموم مرسوم چنین جوایزی بتواند یک برند معتبر را در ادبیات این مرزوبوم پایه بریزد؛ تا ادبیات داستانی ما نیز جایزه غیردولتی مستقل با تداومی داشته باشد، میتواند خوشحالکننده باشد. در واقع اگر امیدواریهای برگزارکنندگان جایزه احمد محمود تعبیر واقعی شود و جایزهای داشته باشیم فارغ از تمام کاستیهای جوایز سابق که بیشترشان نه تداوم داشتند، نه معیارها و دلایل شفافی برای انتخابهایشان به دست میدادند؛ نه انتخابهایشان با اتکا به آنها میتوانست اعتباری ویژه به دست آورد و... گرفتنش برای هر نویسندهای محل اعتبار و آبرو باشد، میشود گفت؛ بهترین اتفاق برای ادبیات داستانی این سرزمین به وقوع
پیوسته است.
فراموش نکردهایم این واقعیت تلخ را؛ که بهرغم اینکه جوایز ادبی در ایران دوران پررونقی تجربه کردهاند؛ اما در تمام این 20- 10سال اخیر اغلب جوایز پرشماری که در این وادی آغاز به کار کردهاند، در همان سالهای اول عطای ادامه کار را به لقایش بخشیدهاند. مروری کوتاه در این عرصه ما را به نامهایی چون جایزه بینالمللی کتاب من، جایزه ادبی ایران، جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی، جایزه مهرگان ادب، جایزه هوشنگ گلشیری، جایزه شعر کارنامه، جایزه انجمن قلم ایران، جایزه یلدا، جایزه روزی روزگاری، جایزه ادبی صادق هدایت، جایزه ادبی چراغ مطالعه، جایزه ادبی واو، جایزه هنر و ادبیات گمانهزن میرساند که بهرغم اینکه برخیشان نیز تداوم بیشتری از خودشان نشان دادند، اما به هرحال آنان نیز از آسیبهای مبتلا به جوایز ادبی مستقل ایران بهدور نبودند. بهخصوص در زمینه برخوردهای باندی و محفلی در انتخاب برندگان که اغلب جوایز مستقل داستانی چنان دیرینه دارند که تکرارشان در جایزهای چون احمد محمود آن را از همان گام اول میتواند زمین بزند. واقعیت این است: در وضع و حال خراب ادبیات داستانی این مرزوبوم، که جوانب مختلفی ازجمله کیفیت، تیراژ، قدرت، اقتصاد و... را شامل است، جوایز ادبی بهعنوان یکی از تدابیری که از جانب خود اهل قلم اندیشیده شده است، میتواند روح تازهای به کالبد ادبیات داستانی امروز ایران بدمد. البته به شرطی که راه رفته را دوباره نرویم. جایزه احمد محمود از این نظر باید سرمشقی برای آینده باشد.