هادی احمدی، کارگردان فیلم مستند دادا سلطنه، از این فیلم می‌گوید
 
زنی با دوربین همیشه روشن
 

 

ژینا مدرس گرجی| دوربین همیشه در خانه‌اش روشن است. فیلم با روایت خود «دادا سلطنه» و تصاویر آرشیوی از مهمانی‌های قدیمی خانه‌اش شروع می‌شود که می‌گوید دوربین همیشه در خانه‌اش روشن است، حتی مهمان‌ها و همسایه‌ها هم به حضور دوربین عادت کرده‌اند. فیلم داستان «سلطنه امینی» پیرزنی در بانه است که عاشق سینما و بازیگری است. او کودکی و جوانی بسیار سختی را گذرانده و جزو نخستین زنانی بوده که در بانه به سینما رفته، فیلم دیده و حتی بارها از سینما بیرونش کرده‌اند. عشقش به سینما باعث شده پسرانش همیشه در خانه از او فیلمبرداری کنند. پس از فوت همسرش سوادآموزی و بازیگری را شروع می‌کند و تاکنون در بیشتر از 10 فیلم بازی کرده است. او بازی در فیلم‌های «سمفونی کردستان» از هیوا امین‌نژاد و «مرثیه برف» از جمیل رستمی را در کارنامه دارد و می‌گوید تاکنون هیچ‌کدام از فیلم‌های خودش را ندیده است. فیلم مستند «دادا سلطنه» از نوع مستند‌های پرتره است، با پژوهش و کارگردانی ‌هادی احمدی، فیلمساز جوان بانه‌ای که نخستین تجربه او در زمینه مستندسازی است. به نظر بسیاری از سینماگران حرفه‌ای این فیلم، فیلمی قابل‌دفاع، با تدوینی درجه یک، استفاده استادانه از تصاویر آرشیوی و با نگاهی عمیق است. نخستین حضور این فیلم در جشنواره منطقه‌ای شبدیز بود که توانست جایزه بهترین کارگردانی و تدوین را از آن خود کند. همچنین در جشنواره بین‌المللی فیلم دهوک در بخش سینمای کردی نمایش داده شد و آخرین حضورش هم در جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران بود. ‌هادی احمدی متولد 1370 در بانه، فارغ‌التحصیل سینما از انجمن سینما جوانان ایران، دفتر سنندج است که از‌ سال86 فعالیت هنری‌اش را شروع کرده و تاکنون در بیش از 20پروژه کوتاه و بلند سینمایی به‌عنوان دستیار کارگردان، تدوین و صدا حضور داشته، همچنین دیپلم صدابرداری برای مستند «تا مردانمان برقصند» به کارگردانی هیوا امین‌نژاد، دیپلم افتخار بهترین فیلم تجربی در هشتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم وارش و تندیس بهترین کارگردانی و تدوین در پنجاه‌وهشتمین جشنواره شبدیز را در کارنامه خود دارد. در مراسم سالگرد انجمن سینماجوانان دفتر سنندج خوشبختانه اکران فیلم را دیدم و با‌ هادی احمدی در مورد سینما، فیلمش و این زن جسور، متفاوت و ساختارشکن در بانه صحبت کردیم.
  با این سابقه اندک و با توجه به این‌که «دادا سلطنه» نخستین تجربه‌ات در زمینه مستند بود، امسال خوب درخشیدی و استقبال خوبی از فیلمت شد. چه ‌چیزی ‌هادی احمدی را به سینما کشاند؟
سینما به عنوان رسانه‌ای پرطرفدار در سراسر دنیاست که مردم زیادی از نژاد و فرهنگ‌های مختلف می‌توانند آثارت را ببینند و با آن ارتباط برقرار کنند. یادم هست از زمان کودکی که نقاشی می‌کردم، همیشه دغدغه این را داشتم کارهایی که انجام می‌دهم را مردم بیشتری ببینند و این علاقه به زبان تصویر و این‌که مردم بیشتری اثرات را می‌بینند، سینما این امکان را فراهم می‌کند، به همین دلیل فکر می‌کنم علت اصلی علاقه و ورودم به دنیای ژرف فیلمسازی بود.
  ایده ساختن فیلم (دادا سلطنه) ‌چطور به ذهنتان رسید؟
درحال پژوهش برای ساخت مستندی در مورد تاریخچه سینماهای بانه بودم که با دادا سلطنه گفت‌وگوهایی در مورد سینما در بانه داشتم، چراکه جزو نخستین دخترهایی بوده که به سینما رفته و بعدها هم در زمینه بازیگری فعالیت داشته. در همان روزهای پژوهش که زمان زیادی هم برد، یکی از پسران دادا سلطنه با من تماس گرفت و تصاویر آرشیوی را که شامل فیلم‌های خانوادگی‌شان بود به من نشان داد و به‌عنوان کسی که تا حدودی از نزدیک دادا سلطنه‌ را می‌شناختم، با تمام وجودم احساس کردم که از این تصاویر آرشیوی می‌توانم برای ساخت مستندی در مورد دادا سلطنه استفاده کنم و این‌که ساخت این فیلم هم جزو آرزوهای داداسلطنه بود، پس شروع کردم به ساخت این مستند.
  فیلم شما در زمره مستندهایی است که بخش زیادی از آن از تصاویر آرشیوی استفاده شده است، در مورد ویژگی‌های این نوع کار برایمان بگویید.
به نظرم به عنوان یک مستندساز باید خیلی خوش‌شانس باشی تا از سوژه‌ای که در موردش فیلم می‌سازی کلی تصویر آرشیوی در اختیار داشته باشی. این اتفاق برای من به لطف پسران دادا سلطنه افتاد و قطعا یکی از بهترین ویژگی این نوع مستندها جذابیت ثبت لحظات نوستالژیکی است که در زندگی همه ما ممکن است اتفاق افتاده باشد ولی راحت ازش گذشته باشیم، در مستند دادا سلطنه از هر روایتی که دادا سلطنه برایمان تعریف می‌کند، می‌توانیم تصویر آرشیو آن را ببینیم.
  چگونه به راش‌ها دسترسی پیدا کردید؟ در فرهنگ ایرانی و کردی فضاهای خصوصی و خانوادگی کمتر عمومی می‌شوند، بخش‌های زیادی از فیلم مربوط به فضاهای شخصی خانواده دادا سلطنه بود، شما و خانواده دادا سلطنه با این موضوع چگونه برخورد کردید؟
پیشنهاد دیدن راش‌ها از طرف آقای سوران پیروزی یکی از پسران دادا سلطنه بود، وقتی تصاویر را دیدم شگفت‌زده شدم، انگار بمب انرژی بودم. وقتی داشتم در مورد ثبت آن لحظه‌ها با آنها حرف می‌زدم این راش‌ها برای خودشان خیلی عادی بود، چون تا همین چندسال پیش و حتی الان هم از این نوع تصاویر خانوادگی ثبت می‌کنند. آنها به من اعتماد کردند و من هم در مسیر تدوین فیلم در جریانشان قرار می‌دادم که کدام قسمت‌ها را می‌توانم استفاده کنم و احیانا کجاها را اجازه استفاده ندارم.
  آزادی اختیار و همراهی پسران و خانواده دادا سلطنه را چطور تفسیر می‌کنید؟ فکر می‌کنید چقدر دادا سلطنه در این آزادی اختیار و همراهی پسرانش موثر بوده؟
راستش تا به امروزم خانواده‌ای همانند خانواده دادا سلطنه ندیدم، پسرانی تا این حد عاشق مادرشان، هنوز هم برای فیلم ساختن مخصوصا در کردستان اگر بخواهی از بازیگر زنی استفاده کنی معمولا با مخالفت‌هایی مواجه می‌شوی، این عشق به هنر، دوربین و سینما در این خانواده و برخوردی که با من در استفاده از تصاویر آرشیوشان داشتم، خیلی برای من باارزش است، علاقه دادا سلطنه به سینما بر پسرانش بی‌تأثیر نبوده و همیشه سعی کرده‌اند مادرشان به آرزویش برسد.
  خودت نسبت به شخصیت دادا سلطنه چه تحلیلی داری؟
دادا سلطنه زندگی سختی در گذشته داشته و با وجود تمام مشکلات، سختی‌ها، مخالفت‌ها و محدودیت‌هایی که داشته، هیچ وقت از رویای رسیدن به آرزویش و بازیگری دست نکشیده، از دادا سلطنه یاد گرفتم همیشه به نمی‌شود‌ها نه بگویم و نگذارم مشکلات مانع رسیدن به اهدافم باشند.
  هنگام فیلمبرداری به دادا سلطنه خط می‌دادید؟ کار با دادا سلطنه چطور بود؟
دادا سلطنه به راستی بازیگر خوبی ست. از شعور بالایی برخوردار است و هر بازی که بهش بدهی را به راحتی اجرا می‌کند و همین هنگام کار باعث ترسم شده بود، چون من می‌خواستم لحظات زندگی دادا سلطنه را به تصویر بکشم و اصلا نمی‌خواستم جلوی دوربین بازی کند و این اتفاق امیدوارم در فیلم افتاده باشد و کسانی که فیلم را دیدند باید در این مورد نظرشان را بگویند. برای این‌که این لحظات مستند را ثبت کنم سعی می‌کردم خودم را با شرایط و برخورد دادا سلطنه وفق بدهم.
  چه تمهیدی برای پرورش ابعاد پنهان شخصیت دادا سلطنه داشتید؟
در طول مدتی که می‌خواستم این مستند را بسازم و بعد از این‌که تصاویر آرشیوی را کاملا نگاه کرده بودم، با دادا سلطنه در مورد آن لحظه‌ها و گذشته‌اش حرف می‌زدم و سعی می‌کردم این تصاویر برای دادا سلطنه هم جذابیت پیدا کنند، دقیقا همان‌طوری که برای خودم جذاب بودند و وقتی این اتفاق می‌افتاد دادا سلطنه از چیزهایی حرف می‌زد که ممکن بود در تصاویر آرشیو نباشند ولی جزو آرزوها و خاطرات شیرین و تلخ دادا سلطنه بودند.
  گفتی که درحال پژوهشی برای مستندی در مورد سینماهای بانه بودی. وضع کنونی سینما در بانه چطور است؟
شهر بانه درحال‌حاضر فاقد ساختمانی مختص به سینماست و فیلم‌های روز سینمای ایران به صورت تک‌سانس در طول روز در سالن آمفی تئاتر نمایش داده می‌شود که این برای شهری همچون بانه که در دهه 40 دارای سینما بوده و بعد از چند‌سال سینمای دوم هم ساخته می‌شود، بسیار کم است. مردم بانه بعد از رادیو با سینما آشنا شدند و بعد از 10سال داشتن سینما، تلویزیون وارد شهر شد. این پیشینه فرهنگی نشان از این دارد که مردم بانه از سال‌های خیلی قبل با سینما آشنایی داشته و دارند.
  در سکانس آخر فیلم دیدم که دادا سلطنه از کارگردان‌ها درخواست می‌کند تا برایشان بازی کند. آیا بعد از فیلم شما پیشنهاد بازی داشته‌اند؟ الان شرایط دادا سلطنه چگونه است؟
به دلیل این‌که پخش فیلم را به تازگی شروع کردیم و هنوز فیلم آن‌طور که باید دیده نشده، هنوز پیشنهاد جدی‌ای نشده، امیدوارم این اتفاق برای دادا سلطنه عزیزمان بیفتد، چراکه واقعا در زمینه بازیگری بسیار توانمند است.
الان دادا سلطنه روزمرگی‌هایش را بدون حضور دوربینی که همیشه روشن بود، می‌گذراند، الان حتی همسایه‌ها مانند گذشته به خانه هم سر نمی‌زنند. خیلی چیزا تغییر کرده، ولی دادا سلطنه هنوز هم دوست دارد در فیلم بازی کند و برایش آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/116608/زنی-با-دوربین-همیشه-روشن-