الهه احمدی-کارشناس حقوق| یک مقام مسئول در نیروی انتظامی آماری داده است که نشان میدهد جرایم در ماه محرم کاهش پیدا میکند. موضوعی که از اساس بحثی حقوقی است اما گویای آن است که در اقدامات تامینی و پیشگیرانه چیزی غیر از مباحث حقوقی هم انگار دخیل است. این اثبات همان است که پیشتر هم گفته شده که دهه اول محرم، در کنار سیاهپوششدن شهرها و نوای روضه و بوی اسپند و نذری، آثار اجتماعی دیگری هم در جامعه دارد که یکی از مهمترین آنها کاهش چشمگیر جرم و جنایت و حتی تخلف است. آمار و ارقام منتشرشده درباره میزان ارتکاب افراد به جرم و جنایت در ماه محرم هم دلیلی است بر این مدعا.
تحقیقات نیروی انتظامی نشان داده در دهه اول محرم میزان وقوع جرایم و تخلفات حتی تا 40درصد هم کاهش پیدا میکند. تاثیری که به نظر میرسد به صورت تمام به موقعیتی و اعتقاداتی ربط دارد که انسانها به آن مسلحند.
سال گذشته همین روزها بود که سردار سعید منتظرالمهدی با اعلام کاهش چشمگیر جرایم در دهه اول ماه محرم اعلام کرد: با عنایت به قرارگرفتن در ماه محرم، در برخی از حوزهها و جرایم ازجمله وقوع سرقت مسلحانه، سرقت از مغازه، سرقت از منزل، سرقت به عنف، تجاوز به عنف، کیفقاپی، وقوع شرارت (چاقو و قمهکشی) و نزاع و درگیری (فردی و دستهجمعی) در دهه اول محرم نسبت به ۱۰روز قبلتر به ترتیب ۴درصد، ۱۱درصد، ۷درصد، ۱۵درصد، ۱۷درصد، ۳۵درصد، ۲۶درصد و ۱۱درصد کاهش داشته و البته در کل وقوع سرقتهای مهم در این مدت با کاهش ۱۱درصدی همراه بوده که بیشک از برکات این ماه عزیز است.
اینکه چه دلیلی باعث شده این تاثیرات وجود داشته باشد؛ به نظر به باور درونی ربط دارد که همه ما حتی اگر چندان هم پایبند به مسائل دینی نباشیم، در عقبه سنتی خود داریم.
برخی از بزهکاران و خلافکاران که قانون با تمام سختگیری و مجازاتهای شدید و خفیف نتوانسته جلوی رفتارهای نابهنجار آنها را بگیرد، در این ماه دست از اعمال خلاف و شربخمر و سایر اعمال منافی عفت خود برمیدارند و این امر نشان از این دارد که جایگاه محرم در فرهنگ مذهبی و سنتی مردم کشور ما به اندازهای است که حتی بزهکاران اجتماعی را هم به تابعیت از خود وامیدارد.
ضمانت قانونی؛ ضمانت اخلاقی
با نگاهی به شکلگیری تاریخ تدوین نخستین قوانین انسانی درمییابیم که در حدود 1850سال قبل از میلاد در بینالنهرین، حمورابی بهعنوان نخستین پادشاهی که برای حکومتش قوانین خاصی را تدوین کرد، بر این اعتقاد بود که بدون داشتن چهارچوبی مشخص نمیتوان نظم را در جامعه برپا کرد.
دستورهای وی، یکی از قدیمیترین قانون نامههای جهان است و در شمار صد واقعه عظیمی است که جهان را متحول ساخته است. اما با این حال میتوان گفت، ورود قانون در کشورهای مختلف برمبنای بروزرسانی چهارچوبهای اخلاقی و رفتاری در دو محور حق الهی و حقالناس است تا جایی که کشور ایران با توجه به پیشینه تاریخی کهن ساختار اعتقادی و مذهبی را پذیرفته است و در ماده 8 آییندادرسی کیفری خود، ارتکاب جرم را تحت هر شرایطی دارای جنبه الهی میداند.
این ماده بیان میدارد: محکومیت به کیفر فقط ناشی از ارتکاب جرم است و جرم که دارای جنبه الهی است، میتواند دو حیثیت داشته باشد:
الف- حیثیت عمومی از جهت تجاوز به حدود و مقررات الهی یا تعدی به حقوق جامعه و اخلال در نظم عمومی
ب- حیثیت خصوصی از جهت تعدی به حقوق شخص یا اشخاص معین
امروزه همه مردم دنیا در کنار باورهای دینی و اعتقادی نیازمند قوانینی هستند تا نظم و هماهنگی لازم را در جامعه جهانی برپا سازند اما این امر را نمیتوان بدون توجه به باورهای دینی مردم هر کشور محقق کرد.
وقوع جرایم و بزهكاری در انواع و اشكال گوناگون آن ازجمله پدیدهها و مسائل مشترك جوامع بشری از توسعهیافته تا درحال توسعه است. جرم و كجروی اجتماعی نقش مهمی دراختلال نظم اجتماعی و آسایش عمومی و همچنین پیدایش ناامنی و احساس عدم امنیت دارد و در واقع مجرمان و متعدیان به حقوق فردی و اجتماعی و قانونشكنان نظم، امنیت و تعادل جامعه امنیت را دچار اختلال میکنند.
باورها و ایمان دینی تولیدكننده تعادل رفتاری و نوعی عقلانیت و خردمندی قابل اعتماد در فرد و جامعه است و به دلیل رسوخ و تعمیق آن در اندیشه و ذهن انسانها از ضمانت اجرایی و عملی مطمئنتر و قابل اعتمادتری نیز برخوردار است. تجارب گرانسنگ بشری در طول تاریخ بیانگر این واقعیت است كه ایمانآورندگان به ادیان و آموزههای معنوی و اخلاقی از منطقی ویژه برخوردار بوده و میزان ارتكاب جرایم و بزهكاری در میان رفتارهای تعادلی آنان در مقایسه با كسانی كه باورهای دینی و معنوی ندارند، كمتر بوده است.
قرارداد دین با ارایه ضمانت اجرای اخروی (انذار و تبشیر)، سهم بسزایی در مدیریت رفتارهای افراد دارد. اعتقاد به ضمانت اجرای اخروی و نظام سزادهی در دنیا و آخرت عاملی بازدارنده از ارتکاب جرایم و رفتارهای غیرانسانی و غیرمذهبی به حساب میآید. این مسأله سبب مدیریت درونی افراد شده و فرد خود بهخاطر اعتقاد به پروردگار و نه بهخاطر وحشت از قانون و مجازات، از انجام اعمال ناشایست که جنبه متخلفانه و مجرمانه هم دارد، پرهیز میکند. افزون بر این، در یک اجتماع دینی افراد در شبکههای گروهی متشکل از متدینین حضور دارند. تعاملات افراد در این شبکه دینی به صورت یک عامل مدیریتزای اجتماعی بروز میکند. طردشدن از این شبکه اجتماعی اصلی و احساس شرمساری در نتیجه ارتکاب رفتارهای مجرمانه، بهعنوان دورنمای تخطی از الگوها و هنجارهای دینی، در پیشگیری از انحرافات نقشی اصلی بازی میکند. همچنین اعتقاد به مذهب سبب نیروبخشی حس نوعدوستی، دیگرخواهی، احترام و علاقه به دیگران میشود.
در یک جامعه دینی افراد چون اعضای یک خانواده به همدیگر عشق ورزیده و دارای تمایلات لطیف انسانیاند. این حس تعلق خاطر به همدیگر و نوعدوستی متقابل، مانع از آن میشود که افراد چشم طمع به اموال همدیگر داشته یا مترصد جان و حیثیت همدیگر شوند و به این دلیل این همبستگی گروهی سبب افت قیمت کجروی و انحرافات میشود. قراردادن دین با کارکردهای فراوانی چون مشارکت در فعالیتهای مذهبی جمعی، نیرو بخشی همبستگی، مدیریت دقیق رفتار، انسجام احساسی و اجتماعی، انضباطبخشی، انتقال باورهای دینی به نسلهای بعدی و… در مدیریت رفتارهای ضدارزشی و ضداجتماعی عاملی مثبت و اساسی به حساب میآید.
جامعه ایران بهعنوان یک جامعه اعتقادگرا و مذهبی با هدف برپایی حکومت اسلامی سعی بر آن داشته است که کشورش را به سمت مدینه فاضله رهنمون سازد. اساسا فقه و حقوق اسلامی هم به این موضوع اعتقاد دارد که باید جامعهای ساخت که مر دین در قالب قوانین حوزههای مختلف اجرا شود، اما به موازات این جدیت قانونی، باورهای مذهبی و اعتقادی مردم باید آنقدر در جان آنها ریشه دواند که حتی تزریق فرهنگهای بیگانه در آن اثر نگذارد. فرهنگ حسینی نهتنها جامعه را از هرگونه کجروی و جرمخیزی مصون نگه میدارد بلکه روش و الگوی صحیح زندگی را به مردم میآموزد.
در حالحاضر بزرگترین حرکت اعتقادی شیعیان و حتی شعوبات دیگر اسلام، برپایی دهه اول محرم است که با پوشیدن لباس سیاه در محرم، ایمان و اعتقاد خود را نسبت به آزادگی، آزادیخواهی، شهامت، شجاعت، اصلاحطلبی، حقیقتخواهی، خداگرایی، پاكی، اخلاص، ایثار، فداكاری و... اعلام میکنند.
گذر تاریخ ثابت کرده این باورهای درونی و انسانی بیشتر از مجازاتهای بازدارنده بر روح و جان مردم اثر دارد. براساس ماده 264 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392، خوردن مواد الکلی مستوجب مجازات حدی است، اعم از آنکه کم باشد یا زیاد، مست کند یا نکند، خالص باشد یا مخلوط بهحدی که آن را از مسکر بودن خارج نکند.
همانطور که اشاره شد، قانون مجازات اسلامی در بخش تعزیرات مصوب سال 1375، در سال 1387 اصلاح و مقررات شدیدی در مورد جرایم ناشی از مصرف مواد الکلی وضع شد.
براساس تبصره 3 ماده 703 این قانون، دادگاه محترم تحت هیچ شرایطی نمیتواند حکم به تعلیق اجرای مجازات محکومان به جرایم ناشی از مواد الکلی بدهد.
باید توجه داشت که با وجود چنین قوانین سختگیرانهای، متاسفانه باز هم شاهد مصرف مشروبات الکلی در جامعه کنونی هستیم و این رقم هر روز درحال افزایش است، اما با ورود به ماه محرم بدون هیچ تغییری در قانون، مصرف مشروبات تا حد چشمگیری کاهش مییابد. پس میتوان نتیجه گرفت برای اینکه جامعه را از هرگونه بینظمی، فساد، فحشا و حتی جرم و جنایت عاری کرد، باید با فرهنگسازی درست و کارآمد بر اعتقادات دینی و مذهبی جوانان بهعنوان آیندهسازان کشور سرمایهگذاری کرد.
امروزه هجوم فرهنگهای بیگانه شمار جرایم و تخلفات اجتماعی را تا حد زیادی افزایش داده است. کاهش زمان بروزرسانی قوانین، قانونگذار را موظف کرده تا در کوتاهترین زمان ممکن به خوبی مسائل و مشکلات اجتماعی را جرمانگاری کند.
در علم حقوق یک قاعده وجود دارد که بر مبنای آن عوامل بازدارنده جرم و جنایت به تنهایی نمیتواند راهحل خوبی برای کاهش جرم و جنایت باشد و این امر نیازمند حرکتی عظیم جهت فرهنگسازی اجتماعی است که سازوکار آن را هیچ ارگانی به عهده نگرفته است.
نگاهی به ظرفیتهای بالای اعتقادی در کمشدن جرم و جنایت
باید جرم و جنایت را ریشهکن کرد
محمدتقی رهبر عضو اسبق کمیسیون قضایی مجلس وامام جمعه اصفهان
برای مواجهه و مقابله با تخلف، گناه، جرم، جنایت و هر نوع کار خلافی از دو عامل میتوان بهره برد. اول عامل درونی که شامل باورهای دینی و اعتقادی و اخلاقی است و دیگری عامل بیرونی است که شامل پلیس، امر به معروف و نهی از منکر، مجازات مجرمان میشود. آنچه در این بین نقش عمده را به عهده دارد، استفاده از عالم درونی نظیر ایمان، خداترسی، اخلاق، فضایل، وجدان، فطرت و... است. چنین مواردی وقتی در وجود آدمی مورد توجه قرار بگیرند، اصلا نوبت به پلیس نمیرسد. البته پلیس برای مواردی که جرم و جنایت جلوه میکند، ضروری است اما عامل درونی و پلیس باطن عبارت از ایمان، اعتقادات، باورهای درونی و... است. در ماه مبارک رمضان مردم روزهدار هستند و خودشان را بیش از قبل درباره رفتارهایی که انجام میدهند، مسئول میدانند. آنها در این ماه از پلیس درونیشان که ایمان و وجدان است، دستور میگیرند و در ماه محرم هم به اعتبار احترامی که برای سیدالشهدا و کربلا قایل هستند، به این صورت رفتار میکنند.
در اسلام البته این نظارت درونی و بیرونی به صورت توأمان وجود دارند اما آنچه اولویت دارد و ریشه اساسی ماجرا به حساب میآید، همان پاسداری از درون است که شامل ایمان و اعتقاد و باورهای دینی میشود.
این موضوع به ما درس بزرگی میدهد و آن این است که همه ما موظفیم برای فرهنگسازی درباره باورهای دینی کارهای زیادی انجام دهیم. مراکز آموزشی، رسانهها، سینما و تلویزیون و خلاصه هر آنچه میتواند در جامعه فرهنگساز باشد، از دبستان گرفته تا دانشگاه، از مطبوعات گرفته تا رسانه ملی، در این بین اهمیت دارند. سینما در این بین نقش بسیار تعیینکنندهای دارد. فیلمهایی که گاهی از کشورهای دیگر ترجمه میشوند، با این باورها فاصلههایی دارد که باید درباره آنها بیشتر حساسیت داشته باشیم. در پارهای موارد تولیدات داخلی هم هتاکیهایی میکنند که با آن فرهنگسازی فاصله بسیار دارند. ما باید در عوامل فرهنگی مختلف استفاده کنیم. آموزش، فرهنگ، هنر، تربیت و... هر کدام جای کار بسیاری دارند. از سوی دیگر رفتارهای نیکو آنقدر موثر هستند که چنین نکته مثبتی را در سخن نیکو هم نمیتوان یافت. جامعه باید ببیند مسئولان، مدیران و افراد مختلف انسانهای صالحی هستند. این منظره خودبهخود در روح جامعه تأثیر میگذارد. عوامل فرهنگسازی متعدد که درباره برخی از آنها سخن گفته شد، باید در درجه اول قرار بدهیم. در صدر اسلام چنین رویهای وجود داشت و خیلی کم نوبت به شکایت، قضاوت، اعدام، شلاق و... میرسید. برای اینکه خود مردم از درون باور داشتند. البته درحال حاضر هم انسانهای بسیاری هستند که به آن اعتقادهای درونی باور دارند اما باید شرایط جدیدی که جامعه در آن قرار گرفته را هم مدنظر قرار دهیم. بالاخره جامعه بزرگ میشود و با افزایش جمعیت متخلفینی پیدا میشوند که برخی از آنها بدآموزی شدهاند. برخی از آنها به فحشا و فساد رو میآورند و عدهای هم راه مصرف موادمخدر یا خریدوفروش آن را برمیگزینند. اینکه در محرم و سفر و ماه مبارک رمضان فضای جامعه به باورهای فرهنگی نزدیکتر میشود، موقعیتها و ظرفیتهای خوبی را پیشروی گردانندگان جامعه قرار میدهد. میشود از این ظرفیت برای همهسال استفاده کرد و راهی برای فرهنگیشدن فضا در بقیه ایام سال ترسیم کرد.
در این مسیر هم باید از نیکوییها بگوییم و هم باید به آنها عمل کنیم. بارها دراینباره سخن گفته شده که تنها به سخن اکتفاکردن راه صحیحی نیست. اگر رفتار کسانی که میان مردم الگو هستند و رفتارهای مدیران، مسئولان، بنده طلبه، مومنین، اهل مسجد و... بهتر شود، از این ظرفیت استفاده بیشتری میشود. از سوی دیگر بهتر است پی حل پارهای از مشکلات هم باشیم. بهعنوان مثال همه میدانیم فقر در جامعه فساد میآورد. خوب است راههای مبارزه با فقر را هم پیش بگیریم و با پیگیری آنها بخش عمدهای از فساد را کاهش دهیم. عوامل مختلفی وجود دارند که برای بازسازی جامعه باید از تکتک آنها استفاده کرد. حاصل سخنم اینکه فرهنگسازی از طرق مختلف و عمل به رفتارهای نیکو خاصه از سوی صدرنشینان جامعه راه چاره است. اگر جوانها در جامعه نظارهگر بهبود وضع اقتصادی تمامی طبقات باشند و عدالت اجتماعی را ببینند، وضع نیکوتر خواهد شد. اگر خدای ناخواسته ببینند کسانی که دستشان به بیتالمال میرسد، پاسدار حقوق مردم نیستند، چنین رفتارهایی در روحشان بدآموزی خواهد آورد. ما برای اصلاح و سلامت جامعه باید از تمام ظرفیتها استفاده کنیم. آخرین راه علاج برخورد با مجرم است. اگر توجه به عرصه فرهنگ و انسانسازی را پیش بگیریم، مسائل بسیار کمتری به ورود پلیس و پیگیری قضائی محتاج خواهند بود.
از سوی دیگر آنطور که میدانیم، بیگانگان از عوامل مختلف برای ایجاد فساد در جوامع مختلف استفاده میکنند. رسانه مهمترین نقش را در این بین دارد. ما باید برای این موارد هم چارهای بیندیشیم اما اولویت اول توجه به فرهنگسازی است. البته که فرهنگ را نمیشود یکشبه به وجود آورد. در مراحل مختلف آموزشی از خانواده گرفته تا مدارس، باید بر این موارد انگشت تأکید گذاشت. از سوی دیگر، توجه به نکتههای تربیتی و اصلاحی هم نقش مهمی دارد. میدانیم خیلی از سرقتها، دزدیها و خریدوفروش موادمخدر با وجود اقدام غلط افراد مرتکب، ریشه اقتصادی دارند. عدالت اجتماعی باید در کشور حاکم شود. هم باید اخلاق و فرهنگ را ترویج کرد و هم جلوی مقدمات فساد را گرفت. در چنین شرایطی آخرین راه برخوردارهای قضائی است. پیش از رفتار حقوقی راههای زیادی هست که باید بهطور کامل طی شوند.
اگر عدالت، احسان، نیکوکاری و... در مدیریتهای کلان وجود داشته باشد و مردم با چشمان خودشان این مشخصهها را ببینند، امور به نحو بهتری به سرانجام خواهد رسید.
اگر کارشناسان حوزههای مختلف اجتماعی و مذهبی الگوهای موثری بدهند که در تولیدات تلویزیونی و سینمایی مورد توجه قرار بگیرد، بخشی از مسأله حل شده است. مرادم آن است که نمیشود استفاده از ظرفیتهای ژرف اعتقادات مذهبی را تنها برعهده ارگان یا بخشهایی خاص گذاشت. همه بخشهای مرتبط باید کارشان را به نحواحسن انجام دهند. از سوی دیگر، این وظیفه حکومت اسلامی است که رفتار خوب را ترویج کند. حکومت اسلامی باید جلوی فقر و فساد و بیعدالتی را بگیرد تا مردم ببینند الگوی رفتاری خوبی در جامعه حکمفرماست. امام صادق دراینباره میفرمایند: «مردم را با غیرزبانتان به راه نیکو دعوت کنید». مسئولان کشور، روحانیت و کارگزاران هستند که باید با رفتارهای انسانی این مسیر را هموار کنند. این کارهاست که میشود ریشه جرم و جنایت را از ریشه زد و اگر با وجود این اقدامات جرم و جنایتی باقی ماند، برخورد حقوقی و قضائی صورت میگیرد.