فرصت‌ها و چالش‌های شبکه‌های اجتماعی برای زنان سیاستمدار
 
زنان بی واسطه سخن می‌گویند
 
سیاستمداران زن مفاهیمی چون صلح و محیط زیست را وارد گفتمان سیاسی کردند شبکه‌های اجتماعی موانع غیررسمی پیشرفت سیاسی زنان را کاهش می‌دهند
 

شیده لالمی| اگر تا همین یک دهه پیش رسانه‌ها با برخوردهای جنسیتی عمدتا زنان سیاستمدار را در جایگاه دوم برجسته‌سازی خبری قرار می‌دادند، حالا شبکه‌های اجتماعی فرصت‌های تازه‌ای پیش روی زنان گذاشته‌ که دروازه‌بانی خبری و جنسیتی رسانه‌ها را کنار بزنند و خودشان باشند، بی‌واسطه و رودررو با مردم. آنها در شبکه‌های اجتماعی، مرزها و قاعده‌های خبری را شکسته‌اند. به کلیشه‌های جنسیتی اعتراض و حقوق‌شان را مطالبه می‌کنند. واقعیت این است که امروز صدای آنها بلندتر از گذشته شنیده می‌شود.
فناوری‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی و به‌ویژه ظهور شبکه‌های اجتماعی در دهه اخیر، مناسبات رسانه‌ای و خبری را نه‌تنها در جهان غرب که در کل جهان تغییر داده، آن هم با چنان سرعتی که هنوز ابعاد گسترده‌اش آنقدرها که باید شناخته شده نیست. آنچه مسلم است این‌که صاحبان صداهای خاموش، حالا صدای‌شان رساتر شنیده می‌شود از گوشه و کنار دنیا و حتی شهرهای کوچک و دور افتاده، هر جا پای اینترنت به آن باز شده، راهی برای انتقال اطلاعات و ورود به عرصه گسترده انتقال آن هست. صاحبان صداهای خاموش همدیگر را در شبکه‌های اجتماعی پیدا می‌کنند و یکصدا می‌شوند در صف اول مطالبه‌گری، چه در زمینه احقاق حقوق گروه‌های اقلیت یا در معرض آسیب باشد و چه پیگیری مطالبات اجتماعی اقشاری که سال‌ها سهم کمتری از فضای رسانه‌های رسمی داشته‌اند.
زنان در ایران از اصلی‌ترین کاربران شبکه‌های اجتماعی هستند. شاید تا زمانی که هنوز استفاده از موبایل‌های هوشمند فراگیر نشده بود، شکاف جنسیتی بیشتری در زمینه استفاده از اینترنت وجود داشت. زنان سنتی‌تر به دلیل ناآشنایی با کامپیوتر سهم ناچیزی در استفاده از اینترنت داشتند و سواد رسانه‌ای به معنای جدید، مانعی برای برخورداری آنها از گردش اطلاعات از نوع مجازی‌اش بود. حالا اما تلفن‌های هوشمند همه چیز را آسان کرده‌ است. بسیاری از زنان در لایه‌های میانی جامعه با انگیزه‌های فراغتی و یادگیری از اطلاعات در گردش این شبکه‌ها استفاده می‌کنند. در شهرهای کوچک و بزرگ گروه‌های مشترک فکری و اجتماعی آنلاین تشکیل داده‌اند و بخشی از چرخه فعال تولید و گردش اطلاعات روزمره هستند. فارغ از اثربخشی اطلاعات در گردش و این‌که چه حجمی از آن به معنای واقعی سودمند و آگاهی‌بخش است، اما واکنش اجتماعی و مشارکت زنان در رویدادهای سیاسی و اجتماعی اخیر در ایران ازجمله آخرین دوره انتخابات شوراها و ریاست‌جمهوری و همچنین پیش از آن انتخابات مجلس نه‌تنها در تهران که در بسیاری از شهرهای کشور و مراکز استان‌ها، نشان‌دهنده تغییراتی است که بخشی از آن تحت‌تاثیر افزایش آگاهی‌های اجتماعی و سیاسی حاصل شده است.
در مطالعات مربوط به بررسی تاثیرات شبکه‌های اجتماعی، یکی از مهمترین مباحث، نحوه استفاده زنان سیاستمدار از این شبکه‌ها برای تغییر فضای نابرابر و جنسیت‌زده اطلاع‌رسانی است و بخش زیادی از مطالعات ارتباطی در سال‌های اخیر به بررسی این موضوع اختصاص یافته و داده‌های جدیدی درباره تاثیر مثبت شبکه‌های اجتماعی در فعالیت‌های سیاسی زنان در کشورهای مختلف جهان به دست می‌دهد. با وجود این‌که در بسیاری از کشورهای جهان زنان سیاستمدار در استفاده از ظرفیت‌های شبکه‌های اجتماعی پیشرو بوده‌اند، در ایران به دلیل حواشی سیاسی که استفاده از شبکه‌های اجتماعی به همراه داشته عمدتا به دلیل ممنوعیت فیلترینگ- سیاستمداران و از آن جمله زنان با تاخیر تصمیم به حضور و فعالیت در این شبکه‌ها و استفاده از این ظرفیت گرفتند. زمانی که معصومه ابتکار، در آخرین سال‌های حضورش در شورای شهر تهران به عضویت فیس‌بوک درآمد، آماج انتقادات کسانی قرار گرفت که او را به عبور از خط قرمز‌ها و نادیده‌گرفتن قوانین رسمی کشور متهم می‌کردند امروز اما منتقدان همان روزها، خودشان هم به جمع کاربران و فعالان این شبکه‌ها پیوسته‌اند و درواقع حوزه نفوذ شبکه‌های اجتماعی با وجود فیلترینگ آنچنان فراگیر شده که کسی نمی‌تواند ظرفیت و اثرگذاری آن را در اطلاع‌رسانی و ارتباط‌گیری با گروه‌های مختلف مردم نادیده بگیرد و همین نفوذ فراگیر عملا مسدودکردن جریان اطلاعات به شیوه‌های پیشین را بی‌اثر و شاید باید گفت غیرممکن کرده است.
در مطالعاتی که نتایج آن در گزارش یکی از مراکز مطالعاتی زیرمجموعه دانشگاه‌‌‌ هاروارد منتشر شده، این نکته مورد تاکید قرار گرفته که شبکه‌های اجتماعی توانسته تا اندازه زیادی موانع غیررسمی پیشرفت سیاسی زنان را در کشورهای مختلف کاهش دهند و فیس‌بوک و توییتر در ارایه تصویر واقعی‌تری از زنان در عرصه سیاست و تغییر کلیشه‌های جنسیتی و جایگزین‌کردن برداشت‌های جدید اثرگذاری بیش‌ازحد انتظار داشته‌اند. بخشی از این تاثیر ناشی از حذف فرآیند دروازه‌بانی رسانه‌هایی بود که عمدتا تحت‌تاثیر برداشت‌های انتقادبرانگیز جنسیتی، قدرت و توانمندی زنان را در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی کمتر از آنچه بوده، بازنمایی می‌کردند یا محدود جلوه می‎دادند. طبق نتایج این مطالعات که برمبنای نظرخواهی از زنان سیاستمدار و فعال در احزاب تنظیم شده، بیشتر این زنان در میان شبکه‌های اجتماعی، فیس‌بوک را ابزاری کلیدی برای برقراری ارتباط بدون واسطه و کارآمد با مردم و هواداران جدید دانسته‌اند. طبق یافته‌های این تحقیق بیش از 85‌درصد از زنان سیاستمدار فعال در احزاب، پارلمان‌ها و... در آمریکا از یکی از شبکه‌های اجتماعی برای فعالیت سیاسی استفاده می‌کنند و اکثریت آنها در اداره صفحات اجتماعی به شخصه فعال هستند یا این‌که مشارکت بالایی در کنار اداره‌کنندگان و مشاوران دارند و اداره این صفحات را به کلی به همکاران‌شان یا مشاوران‌شان واگذار نکرده‌اند. در عین حال دیگر یافته‌های همین تحقیق نشان می‌دهد زنان فعال در احزاب کوچکتر یا زنان سیاستمداری که در ساختار قدرت در رده‌های میانی و پایین هرم بوده‌اند، برای استفاده شخصی از ظرفیت شبکه‌های اجتماعی فعالانه‌تر عمل کرده‌اند و در شرایطی که رسانه‌ها کمتر در پوشش خبری و مصاحبه‌ها به آنها مراجعه می‌کنند، این گروه کوشیده‌اند از طریق ارتباط مستقیم با مردم و فعال نگه‌داشتن صفحات شخصی‌شان در شبکه‌های اجتماعی به نوعی عقب‌ماندگی ناشی‌از کم‌توجهی رسانه‌ها را جبران کرده و ارتباط‌شان را با مخاطب ترمیم کنند و در بسیاری از موارد توانسته‌اند از نظر پوشش خبری و دریافت آرا با رقبایی که از حمایت رسانه‌های بزرگ بهره‌مند بودند، در موقعیتی برابر قرار بگیرند. از سوی دیگر نتایج این مطالعات نشان داده زنان سیاستمدار در مبارزات انتخاباتی، موانع بیشتری برای راه‌اندازی و فعال‌کردن دفاتر انتخاباتی دارند و در چنین شرایطی ظرفیت اطلاع‌رسانی شبکه‌های اجتماعی بدون وابستگی به مکان، فرصت مهمی برای آنها در پشت سرگذاشتن این چالش بوده است.
یکی از پیامدهای این ارتباط مستقیم و بدون واسطه زنان سیاستمدار با مردم، همچنین تاثیری است که آنها بر ادبیات و گفتمان سیاسی مرسوم گذاشته‌اند. آنها با توجه به ابعاد اجتماعی و انسانی‌تر و در نظر گرفتن مفاهیمی مانند صلح و محیط‌زیست در کنار سایر ابعاد سیاست و اقتصاد و قدرت، گفتمان سیاسی انسان‌محورتری را در عرصه سیاست‌ورزی حاکم کرده‎‌اند که مورد توجه نسل جدید است. با وجود این‌که در بسیاری از کشورها سیاستمداران اصولا تلاش می‌کنند بخشی از زندگی شخصی و خانوادگی و روزمره را از دیده‌بانی و رصد رسانه‌ها دور نگه دارند، اما زنان سیاستمدار به‌ویژه در لایه‌های میانی، فعالیت‌های سیاسی را آمیخته با بخشی از زندگی روزمره‌شان به نمایش می‌گذارند (برای مثال چالش‌هایی که قرار گرفتن در جایگاه فعالیت‌های سیاسی با ایفای نقش مادری برای‌شان ایجاد می‌کند) و همین موضوع روایت متفاوتی از چالش‌های آنان به‌عنوان یک زن سیاستمدار و مادر را در قاب تصویر و ویترین قرار داده که تا پیش از این کمتر دیده و روایت شده و با خود جذابیت‌هایی از نوع سیاست‌ورزی حرفه‌ای زنانه به همراه دارد. همچنین طبق یافته‌های تحقیقی که با عنوان «پیشرفت زنان در سیاست» منتشرشده، به‌نظر می‌رسد، عامل جنسیت برای آن دسته از سیاستمداران زن که در کشورهایی با حقوق برابر زنان و مردان فعالیت می‌کنند، در رأی‌آوری موثر بوده و درواقع به کسب آرای بیشتر برای آنها منجر شده، درحالی‌که در کشورهایی که شرایط برابر بین زنان و مردان وجود ندارد، عامل جنسیت برای زنان به‌عنوان یک عامل آسیب‌زننده در پیشرفت سیاسی‌شان اثرگذار بوده و حتی فعالیت در شبکه‌های اجتماعی و به‌ویژه بازنمایی بخشی از زندگی روزمره در کنار فعالیت سیاسی، موجب شده آنها در مقایسه با همتایان مرد، کمتر جدی و کارآمد به نظر برسند و مورد انتقاد قرار بگیرند و هواداران و به تبع آن آرای‌شان را از دست بدهند. این چالشی است که به نظر می‌رسد در جوامع نیمه‌سنتی که زنان کمتر از حقوق اجتماعی برابر با همتایان مردشان برخوردارند، قضاوت‌های اجتماعی منفی آمیخته به پیش‌داوری‌های جنسیتی را از طریق شبکه‌های اجتماعی علیه آنها سازماندهی کرده و به‌عنوان چالشی جدید پیش روی‌شان گذاشته است. شرایطی که بخشی از آن در کشور ما در شرایط حاضر که شاهد حضور پررنگ‌تر زنان در عرصه‌های سیاسی هستیم، نمود عینی یافته است. تجربه‌ سال‌های اخیر درباره افرادی چون مینو خالقی که در جریان عضویت در مجلس شورای اسلامی و همچنین هجمه‌هایی که در چهارسال نخست دولت روحانی در فضای مجازی متوجه معاونان زن رئیس جمهوری بوده است، تنها بخشی از نمونه‌هایی است که نشان می‌دهد زنان سیاستمدار در مقایسه با مردان در فضای مجازی بیشتر به واسطه جنسیت‌شان مورد هجمه قرار گرفته‎اند. این تجربه‌ای است که با حضور بیشتر زنان در عرصه‌های سیاسی، ابعاد تازه‌ای‌تری یافته. آنچه در هفته‌های اخیر در ارتباط با برخی از اعضای زن شورای شهر تهران، در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته شد (توییت‌ها و پست‎‌های تلگرامی و اینستاگرامی در اعتراض به یکی از پست‌های روزمره صفحه اینستاگرام بهاره آروین) بیش از هرچیز نشان می‌دهد زنان به‌ویژه زنان جوانی که به‌تازگی وارد فعالیت‌های سیاسی می‌شوند، تا چه اندازه در معرض پیش‌داوری‌های ناشی از جنسیت‌شان به‌عنوان یک زن هستند و در چنین شرایطی و در جوامعی مانند ایران شبکه‌های اجتماعی در عین این‌که ظرفیتی برای گسترش ارتباطات اجتماعی نمایندگان زن با مردم هستند، اما همزمان می‌توانند بار سنگین پیش‌داوری‌های جنسیت‌زده را هم بر دوش آنها بگذارند.
برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به گزارش:
 Social Media:   Advancing Women in Politics?
در این نشانی:
   http:  //www.w20-germany.org/fileadmin/user_upload/documents/WIP-Harvard-Facebook-Study_Oct2016.pdf

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/104876/زنان-بی-واسطه-سخن-می‌گویند -