فریبا وفی و شهر تبریز
 

 

 امیر شاهگلی

چند ‌سال قبل برای نخستین‌بار در دفتر کارم در میدان منصور با فریبا وفی ملاقات کردم. هنوز جمعیت حامیان توسعه مردم‌محور تبریز تشکیل نشده بود و ما ناامید از مهندسان و شهرسازان در سامان دادن به شهر، دست به دامان هنرمندان و فعالان علوم انسانی شده بودیم تا مگر بالندگی شهر بتواند مرهمی بر کالبد بیمار آن باشد. کم‌حرف بود ولی خوب گوش می‌داد. مثل راوی پرنده من، سکوت داشت، تودار بود و به صندوقچه‌ای می‌مانست با دری کیپ و پر از راز. هرچه در چنته داشتم در کمتر از یک ساعت بر سرش آوار کردم. وقتی رفت ارزیابی‌ام این بود که نتوانستم با این خانم هنرمند ارتباط لازم را برقرار کنم، اما بعد از خواندن کتاب رازی در کوچه‌هایش بود که اطمینان پیدا کردم نویسنده این کتاب جزو معدود نویسندگان در حوزه ادبیات است که شهر را در داستان‌هایش به بازی می‌گیرد. یادداشتی بر کتاب رازی در کوچه‌هایش نوشتم و مبادله مطالب مرتبط با شهر و ادبیات بهانه تداوم ارتباط من با ایشان شد. وقتی با یکی از جامعه‌شناسان برجسته کشور در مورد آثار وفی صحبت می‌کردم، گفت کتاب‌های وفی بخشی از برنامه تدریس او برای دانشجویان دوره دکترای دانشگاه است.
کتاب‌های وفی را بار دیگر در دست گرفتم و این‌بار روح شهر را در داستان‌های او جست‌وجو می‌کردم. من که می‌خواستم وفی را نسبت به شهر حساس کنم، اکنون شهر را از داستان‌های وفی می‌شناختم. جنس شهر از جنس زن داستان‌های وفی بود. زن داستان‌های وفی زن تبریزی و محل وقوع داستان‌هایش شهر تبریز بود. داستان‌هایش بو و طعم خانه‌ها و کوچه‌ها و محلات تبریز را ساطع می‌کرد.
نثر وفی هم حرف برای گفتن دارد. او با شناخت از سبک‌های نگارش ادبی جهان به چنان پختگی در نثر فارسی رسیده است که به استادی سیالیت زمان و مکان را به بازی می‌گیرد، اما یکی از ویژگی‌های نثر وفی، تبریزی بودن نثر فارسی او است. او فارسی را با لهجه تبریزی می‌نویسد! داستان‌های او رازها و خاطرات شهر تبریز را در خود نهفته دارند و آیندگان قادر خواهند بود آنچه در رشد شتابان شهر قربانی شده و از بین رفته است، در فضای داستان‌های وفی درک کنند.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/103497/فریبا-وفی-و-شهر-تبریز